بارگیری صفحه

مروری بر جلسه نهم از درسگفتارهای تاریخ اقتصاد اسلامی معاصر

مرحوم بازرگان و تکوین اندیشه اقتصاد اسلامی در بستر روشنفکری دینی ایران

  1. جایگاه بازرگان در تداوم سنت روشنفکری دینی

مطالعه تطور تاریخی اندیشه اقتصاد اسلامی در جهان اسلام، از سید جمال‌الدین اسدآبادی آغاز می‌شود. او نخستین کسی بود که با نگاه انتقادی و اصلاح‌گرایانه، ضرورت بازگشت به عقلانیت اسلامی و نقد استعمار و استبداد را در جهان اسلام برجسته ساخت. پس از او، محمد اقبال لاهوری این جریان را با نگاهی فلسفی و شاعرانه ادامه داد و مفاهیم او به ایران منتقل شد. در ایران، مهندس بازرگان در نیمه نخست قرن چهاردهم شمسی یکی از برجسته‌ترین نمایندگان این خط فکری به شمار می‌آید. او سنت سید جمال و اقبال را تداوم بخشید و آن را در شرایط اجتماعی و سیاسی ایران عصر پهلوی بازخوانی کرد. بازرگان در این مسیر هم‌زمان با آیت‌الله طالقانی می‌اندیشید، اما تقدم زمانی آثار و مقالات او باعث شد که تأثیرش زودتر و پررنگ‌تر احساس شود. از این جهت می‌توان او را از پایه‌گذاران اصلی جریان روشنفکری دینی معاصر دانست.

۲. «ارمغان فرنگ» و نخستین مواجهه انتقادی با تمدن غربی

مهندس بازرگان پس از بازگشت از فرانسه در سال ۱۳۱۱، در سن ۲۵ سالگی، مقاله «ارمغان فرنگ» را نوشت. این اثر نخستین مواجهه جدی او با تمدن غرب بود. بازرگان در این مقاله برخلاف بسیاری از روشنفکران ایرانی دوره مشروطه که شیفته غرب می‌شدند، بر ضرورت انتخاب گزینشی و انتقادی تأکید کرد. او صریحاً بیان کرد که غرب ترکیبی از عناصر مثبت و منفی است و انتقال تمامیت آن به ایران، خطری بزرگ خواهد بود. وی هشدار داد که ایرانیان نباید ساده‌لوحانه هر آنچه در اروپا می‌بینند، به نام تمدن وارد کشور کنند.

در «ارمغان فرنگ»، بازرگان به خطای دو گروه اشاره می‌کند: نخست کسانی که همه آنچه در ایران است را «توحش» و هر آنچه در اروپا است را «تمدن» می‌دانند؛ و دوم کسانی که تقلید کورکورانه از غرب را تنها راه پیشرفت معرفی می‌کنند. او نشان می‌دهد که غرب خود دچار بحران‌های اخلاقی، اجتماعی و اقتصادی است و نباید آن را بی‌چون‌وچرا پذیرفت. این نگاه متعادل، نقطه آغاز نقد علمی غرب در روشنفکری دینی ایران به شمار می‌آید.

۳. «در وصف صنعت»؛ تعریف عقلانی از صنعت و مدرنیته

مقاله دیگر مرحوم بازرگان با عنوان «در وصف صنعت»، به بررسی مفهوم صنعت اختصاص دارد. او صنعت را نه مجموعه‌ای از ابزار و تکنیک‌ها، بلکه فرایندی عقلانی می‌داند که در آن «تدبیر انسانی» و «مواد طبیعی» با هم ترکیب می‌شوند. از نظر او، تاریخ صنعت همزاد تاریخ بشر است و توسعه تمدن بدون صنعت ممکن نیست. مهندس نماد عقلانیت و برنامه‌ریزی است و معدن نماد منابع طبیعی؛ پیوند این دو عامل محرک اصلی پیشرفت است.

بازرگان تأکید می‌کند که در گذشته صنعتگران ایرانی، مانند معماران صفوی، با وجود فقدان دانش مدون، آثاری ماندگار خلق کردند. اما در عصر جدید، مهندسی باید مبتنی بر برنامه‌ریزی علمی، کاهش اتلاف منابع و افزایش بهره‌وری باشد. او نشان می‌دهد که صنعت مدرن تنها به رفع نیازهای طبیعی محدود نمی‌شود، بلکه خود تولیدکننده نیازهای تازه است؛ واقعیتی که به‌ویژه در جوامع غربی مشهود است. این تحلیل نشان می‌دهد که بازرگان صنعت را با نگاهی فلسفی و جامعه‌شناختی درک می‌کرد.

۴. نقد فرنگی‌مآبی و سیاست‌های مدرنیزاسیون پهلوی اول

یکی از بخش‌های مهم آثار اولیه بازرگان، نقد آشکار او بر سیاست‌های مدرنیزاسیون رضاخان است. در دورانی که دولت پهلوی اول تلاش داشت با تحمیل تغییرات ظاهری مانند تغییر لباس یا تقلید از آداب غربی، ایران را مدرن جلوه دهد، بازرگان هشدار داد که این رویکرد سطحی و بی‌ریشه است. او معتقد بود که تغییر ظواهر، بدون نهادینه‌سازی عقلانیت، اخلاق و نظم غربی، به پیشرفت واقعی منتهی نخواهد شد.

مهندس بازرگان با شجاعت در محافل عمومی و حتی در حضور مقامات دولتی به این موضوع پرداخت. او با طرح پرسشی اساسی می‌گفت: آیا با کراوات زدن یا پوشیدن لباس اروپایی، می‌توان به نیوتون یا دانشمندی بزرگ تبدیل شد؟ پاسخ او منفی بود و بر این نکته تأکید داشت که جوهره تمدن غربی در عقلانیت، نظم اجتماعی و پشتوانه اخلاقی آن است، نه در ظواهر سطحی. این نگاه نقادانه، بازرگان را از بسیاری از روشنفکران هم‌عصرش متمایز می‌کرد.

  1. تجربه زیسته غرب و شکل‌گیری نگاه انتقادی

این اندیشمند معاصر در اروپا هم با پیشرفت‌های خیره‌کننده علمی و صنعتی مواجه شد و هم با بحران‌های اخلاقی و اجتماعی. او دریافت که غرب ترکیبی از نور و ظلمت است. از یک سو پیشرفت‌های صنعتی، رفاه اجتماعی و رشد علمی وجود دارد و از سوی دیگر فقر، جنایت، بی‌عدالتی و جنگ. او با استناد به آثار نویسندگان غربی مانند آندره موروا، نشان داد که تمدن غربی در عین شکوفایی مادی، از بحران معنوی و اخلاقی رنج می‌برد.

این تجربه زیسته، او را به سوی نگاهی گزینشی سوق داد: انتخاب جنبه‌های مثبت تمدن غرب و پرهیز از عناصر منفی آن. این نگاه در ادامه اندیشه‌های او، به‌ویژه در بحث اقتصاد اسلامی، نقشی بنیادین ایفا کرد.

۶.  رساله «مذهب در اروپا»؛ تحلیل تطبیقی دین و رنسانس

ایشان در رساله «مذهب در اروپا» به بررسی نقش مسیحیت در شکل‌گیری تمدن غرب می‌پردازد. او تاریخ کلیسا و نقش آن در رنسانس را تحلیل می‌کند و بر سه ضعف اصلی مسیحیت تأکید می‌کند: عدم جامعیت در قوانین اجتماعی، محدودیت‌های سختگیرانه غیرعملی، و ناتوانی در هدایت جامعه مدرن. او در مقابل، اسلام را دینی جامع معرفی می‌کند که قوانین اجتماعی و اقتصادی روشنی دارد.

در عین حال، بازرگان منصفانه اذعان می‌کند که همین نقص‌های مسیحیت باعث رشد عقلانیت و آزادی اندیشه در غرب شده است. به اعتقاد او، اروپاییان با اتکا به خرد و تحقیق علمی توانستند کاستی‌های مذهبی خود را جبران کنند، در حالی که مسلمانان با وجود شریعت کامل اسلام، در عمل به عقب‌ماندگی دچار شدند. این تحلیل تطبیقی، نگاهی نو به رابطه دین و توسعه ارائه می‌دهد.

۷. رساله «کار در اسلام»؛ پیوند میان دین و توسعه اقتصادی

رساله «کار در اسلام» نقطه عطفی در اندیشه بازرگان است. او در این اثر، کار را ارزش بنیادی اسلام معرفی می‌کند و معتقد است که بی‌توجهی مسلمانان به کار یکی از عوامل اصلی عقب‌ماندگی آنان است. او برای تبیین این موضوع، چهار سطح را بررسی می‌کند:
۱. تاریخ تکامل مفهوم کار در بشر،
۲. رابطه کار با شخصیت و ارزش انسان،
۳. آموزه‌های وحیانی قرآن درباره کار،
۴. وضعیت کار در جامعه ایران.

بازرگان نشان می‌دهد که اسلام کار را هم‌سنگ عبادت می‌داند و آن را بنیان توسعه اجتماعی معرفی می‌کند. او تلاش دارد مشابه تجربه «اخلاق پروتستانی» در اروپا، پیوندی میان کار دینی و توسعه اقتصادی در ایران ایجاد کند. این نگرش در آثار بعدی او، مانند «اسلام جامع‌بین» یا «اسلام مبارز و مولد»، گسترش یافت و به صورت‌بندی جدی‌تری رسید.

۸. اسلام به‌عنوان «راه سوم» میان سرمایه‌داری و سوسیالیسم

بازرگان در نقد سرمایه‌داری، به ناعادلانه بودن توزیع ثروت، گسترش فاصله طبقاتی و غلبه روحیه تکاثر و طمع اشاره می‌کند. او همچنین نظام‌های سوسیالیستی و مارکسیستی را به دلیل دولتی‌سازی کامل اقتصاد و نفی آزادی‌های فردی ناکارآمد می‌داند. از این رو، او اسلام را به‌عنوان «راه سوم» معرفی می‌کند؛ الگویی که در آن هم عدالت اجتماعی و هم آزادی فردی رعایت می‌شود.

این رویکرد به‌وضوح نشان می‌دهد که دغدغه اصلی بازرگان ارائه مدلی اسلامی برای توسعه اقتصادی بود که نه در چارچوب سرمایه‌داری غربی می‌گنجید و نه با سوسیالیسم شرقی همخوانی داشت.

۹. جمع‌بندی و ارزیابی اندیشه بازرگان

بازرگان از نخستین روشنفکرانی بود که در آثار خود به نقد غرب، بازخوانی آموزه‌های دینی و طرح الگوی اقتصاد اسلامی پرداخت. او از تجربه‌های زیسته در غرب، سنت اصلاحی سید جمال و اقبال، و آموزه‌های قرآنی الهام گرفت تا الگویی مستقل برای ایران ارائه دهد.

سه محور اصلی اندیشه او را می‌توان چنین خلاصه کرد:
۱. نقد مدرنیزاسیون سطحی و تقلید کورکورانه از غرب،
۲. بازتعریف مفاهیم دینی چون کار و صنعت در چارچوب توسعه،
۳. معرفی اسلام به‌عنوان راه سوم در برابر سرمایه‌داری و سوسیالیسم.

اندیشه‌های او، اگرچه گاه فاقد نظام‌مندی نظری کامل بود، اما در گفتمان روشنفکری دینی ایران نقشی بنیادین ایفا کرد. به همین دلیل رهبر معظم انقلاب در پیام تسلیت خود به مناسبت درگذشت او، بازرگان را از پیشگامان معرفی و ترویج اندیشه‌های ناب اسلامی دانستند؛ تعبیری که جایگاه برجسته او را در تاریخ معاصر ایران نشان می‌دهد.

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری