مروری بر جلسه دوم از درسگفتارهای تاریخ اقتصاد اسلامی معاصر

مروری بر جلسه دوم از درسگفتارهای تاریخ اقتصاد اسلامی معاصر

دوران معاصرت فکری و مواجهه اقتصادی با سرمایه‌داری مدرن؛ از حکومت صفویه تا شکل‌گیری و احیای مؤلفه‌های اقتصاد اسلامی در برابر تهاجم سرمایه‌داری مدرن

۱. رویکرد تاریخ اندیشه‌

هدف اصلی دوره مبتی بر رویکرد تحلیل تاریخ اندیشه‌ای اقتصاد است. بنابراین این دوره بر اساس صرفاً مطالعه دیسیپلین رسمی علم اقتصاد یا بررسی تاریخچه کلاسیک علم اقتصاد نیست، بلکه تمرکز بر نحوه شکل‌گیری و تحول اندیشه‌های اقتصادی در بستر فرهنگی و تاریخی تمدن اسلامی است. بر مبنای دیدگاه رئالیستی در فلسفه علم، هر اندیشه‌ای نتیجه تعامل میان شرایط تاریخی، ساختارهای معرفتی و عوامل اجتماعی زمانه خود است. از این‌رو بررسی نظریات اقتصادی گذشته نه به‌عنوان دانشی بسته و قطعی، بلکه به‌مثابه فرآیندی تاریخی و پویا مورد توجه است.

بازخوانی انتقادی تجارب گذشته در حوزه اندیشه اقتصادی از درجه اهمیت بسزایی برخوردار است. بدون شناخت دقیق بنیادهای فکری و عملکرد عملی اندیشه‌ورزان پیشین، خطر گرفتار شدن در چرخه تکرار و بازتولید نظریات ناکارآمد یا آزموده‌شده را در پی دارد. از این رو بازاندیشی در آثار گذشتگان، ما را از تکرار اشتباهات، بازسازی‌های بی‌ریشه و راه‌حل‌های سطحی بی‌نیاز می‌سازد. بنابراین شناخت تاریخی اندیشه‌ها نه صرفاً برای احترام به گذشته، بلکه برای تولید نظریه‌های بومی کارآمد در عصر حاضر ضروری است.

۲. مبدا مطالعات: اواخر صفویه

نقطه آغاز این دوره آموزشی، اواخر دوران صفویه تعیین شده است. دلیل این انتخاب، آغاز یک مواجهه نوین میان ایران و غرب مدرن در ساحت‌های فکری، اقتصادی، فرهنگی و نظامی است. از دوره صفویه تا به امروز، حدود ۳۰۰ سال گذشته است و این بازه را می‌توان دوران معاصرت تاریخی و تمدنی نامید. در این دوره علی‌رغم رخدادهای مختلف، در ساحت فکر، اندیشه و نظامات فرهنگی جامعه، آن تحولات و تطورات آنچنانی که بتواند یک مرحله جدید تاریخی را ایجاد کند، تجربه نشده است. چرا که بسیاری از مبانی هنوز همان مبانی است، بسیاری از مسئله‌ها هنوز همان مسئله‌ها هست، بسیاری از راهکارهایی که به ذهن می‌رسد، هنوز همان راهکارها است و انگار آن خلق، یک دوران جدیدی را در این ۳۰۰ سال تجربه نکرده‌ است! ایران از زمان صفویه تا به امروز درگیر دو ایده غرب‌زدگی و غرب‌ستیزی بوده است و در این دوران هنوز یک توافق روشن و قابل توجهی در مواجهه با این مسائل به دست نیاورده است. به همین دلیل، با وجود پیشرفت‌های علمی و فرهنگی در تاریخ ایران، بسیاری از مسائل همچنان تکرار می‌شود. به همین جهت، این دوره نیازمند مطالعه عمیق و انتقادی است تا زمینه‌های شکل‌گیری بحران‌های فعلی و امکانات تحول آینده روشن گردد.

۳. سه برش تمدنی پس از ورود اسلام

سیر تمدن اسلامی پس از ورود اسلام به ایران را می‌توان به سه دوره شاخص تقسیم کرد:

دوره نخست – مکتب بغداد (قرن ۴ و ۵ هجری): دوران شکوفایی علوم اسلامی و ترجمه آثار فلسفی یونان است که در آن نظام‌های معرفتی اسلامی از جمله فقه، فلسفه و اقتصاد به بلوغ اولیه رسیدند.

دوره دوم – مکتب حله (قرن ۷ و ۸ هجری): با ظهور خواجه نصیرالدین طوسی و دیگر اندیشمندان، شاهد تعمیق عقلانیت کلامی و فلسفی و بسط نظامات اخلاقی و اجتماعی با رویکردی نقادانه هستیم.

دوره سوم – مکتب اصفهان (صفویه): این دوره اوج تلفیق عقل فلسفی، هنر و اقتدار سیاسی است. این زمان دوره‌ای است که در آن صنایع، هنرها و تأملات فکری در فضایی نسبتاً آرام گسترش یافتند.

در هر یک از این دوره‌ها، ایران توانست نقش برجسته‌ای در دنیای اسلام و حتی در سطح جهانی ایفا کند. در این دوران‌ها، ایران با تمدن‌های مختلف تعاملات فرهنگی، علمی و تجاری داشت و همواره در مواجهه با چالش‌ها و مسائل مختلف تمدنی موفق به ارائه پاسخ‌هایی مبتنی بر ظرفیت‌های داخلی خود بوده است.

۴. مؤلفه‌های مواجهه با اقتصاد مدرن غرب در عصر صفویه

در اواخر دوران صفویه، ایران با کشورهای صنعتی غربی وارد قراردادهای تجاری و اقتصادی شد. این قراردادها نشان‌دهنده شروع تغییرات اساسی در نظام اقتصادی ایران بود. به ویژه قراردادهایی که با کمپانی‌های تجاری غربی بسته شد، تأثیرات عمیقی بر روی نظام اقتصادی و اجتماعی ایران گذاشت.

۱.۴. ورود کالاهای صنعتی غرب با انگیزه‌های استعماری

از قرن شانزدهم میلادی به ‌بعد، شرکت‌های بازرگانی هلند، پرتغال و انگلیس کالاهای صنعتی خود را به بازار ایران عرضه کردند. هدف آن‌ها صرفاً مبادله نبود، بلکه نفوذ اقتصادی و تضعیف صنایع بومی از طریق وابسته‌سازی تدریجی بود.

۲.۴. مقاومت منفی علما، اصناف و دولت صفوی

علما با تکیه بر حفظ عزت مسلمین، مخالفت خود را با واردات کالاهای لوکس ابراز کردند. اصناف و تولیدکنندگان نیز با کاهش تولید روبه‌رو شده است و خواستار حمایت دولت شدند. دولت صفوی نیز هرچند نه به‌صورت ساختار یافته، ولی با وضع تعرفه و جلوگیری از واردات بی‌رویه، سعی در حمایت از تولید داخلی داشت.

۳.۴. تأثیر نسبی این مقاومت بر حفظ بازار داخلی

این اقدامات، به‌ویژه در نیمه نخست دوران صفوی، مؤثر بود و ایران توانست سطحی از استقلال صنعتی و تجاری را حفظ کند. اما در ادامه و با گسترش فساد اداری، این مقاومت کاهش یافت.

۵. تحلیل صنایع در اواخر صفویه از نگاه مستشرقان

مستشرقین در مواجهه با تمدن ایرانی و مقایسه آن با تمدن غربی، نظرات متفاوتی داشتند. بسیاری از مستشرقین در سفرنامه‌های خود از صنعت و هنر ایران در دوران صفویه و قاجار یاد کرده‌اند. به عنوان نمونه شاردن مستشرق مشهور فرانسوی، در سفرنامه‌های خود به زیبایی و کیفیت بالای مصنوعات ایرانی اشاره کرده است. او ظروف لعاب‌دار ایرانی را بسیار زیبا و باکیفیت توصیف کرده و به این نکته اشاره کرده که غربی‌ها قادر به رقابت با این محصولات نبودند. این دیدگاه‌ها از سوی مستشرقین نشان‌دهنده تعجب آنها از تمدن ایران بوده است و به نوعی نشان‌دهنده برتری‌های تمدن ایرانی در مقایسه با تمدن غربی در آن زمان حکایت دارد. این روایت‌ها، تأثیر زیادی در شکل‌گیری دیدگاه‌های مختلف نسبت به ایران و تمدن ایرانی در دوران بعدی داشته است.

۱.۵. صنعت نساجی

اصفهان، کاشان و یزد به‌ عنوان مراکز اصلی صنعت نساجی ایران شناخته می‌شدند. پارچه‌های زربافت، مخمل و ابریشم ایران نه‌تنها پاسخ‌گوی بازار داخلی بودند، بلکه به بازارهای اروپا، هند و روسیه نیز صادر می‌شدند.

۲.۵. کاشی و سفال

در این دوره لعاب‌های ایرانی از نظر کیفیت در جهان اسلام بی‌نظیر بودند. دولت صفوی حتی استادکاران چینی را برای انتقال فناوری لعاب شفاف و ظریف به ایران دعوت کرده بود. این اقدام منجر به ارتقای سطح تولیدات هنری و صنعتی ایران شد.

۳.۵. اسلحه‌سازی

در کارگاه‌های دولتی اصفهان، سلاح‌های گرم و سرد با فناوری بالا ساخته می‌شد. توپ‌سازی، ساخت لوله تفنگ‌های دقیق و به‌کارگیری فنون مهندسی نظامی از ویژگی‌های این دوره است. در سفرنامه برادران شرلی آمده است که «اگرچه در این اواخر بعضی‌ها نوشته‌اند در ایران استفاده از اسلحه آتشین معمول نیست، ولی من اعتراف می‌کنم که در هیچ جا لوله تفنگی بهتر از لوله‌های تفنگ ایران ندیدم!» بنابراین ایران در مدت ۵۰ سال بعد از اینکه در جنگ چالدران شکست تلخی خورد، به نحوی تولید تفنگ داشته است که نویسنده قضاوت می‌کند که لوله تفنگ ایرانی بهترین تفنگی بود که من در عمرم دیده بوده‌ام!

۴.۵. قالی‌بافی

دکتر پولاک در نیمه دوم قرن نوزدهم در ایران زندگی می‌کرد و در اواخر آن قرن نیز بار دیگر به ایران آمده بود، ابراز تأسف و تحصر کرده و می‌نویسد «این صنعت نیز را به زوال است، قالی‌هایی که ۲۰۰ سال پیش بافته شده است بر قالی‌های امروزی از شکوه و جلال طراحی و زنده بودن رنگ‌ها بسیار برتری دارد». این گزاره‌ها، توصیف اواخر قرن نوزدهم ایشان است که وی با دویست سال قبل یعنی اواخر قرن هفدهم اروپا مقایسه می‌کند.

۶. دوران افول اقتصادی ایران پس از صفویه

با سقوط اصفهان و افول قدرت صفویه، ایران وارد دوره‌ای از ضعف اقتصادی و سیاسی شد. در این دوره، بسیاری از صنایع داخلی ایران تحت تأثیر واردات انبوه کالاهای غربی قرار گرفتند و اقتصاد ایران به یک اقتصاد مصرفی تبدیل شد. تجارتی که در دوران صفویه رونق داشت، در این دوره کاهش یافت و ایران عملاً به یک بازار مصرف برای محصولات غربی تبدیل شد. یکی از مهم‌ترین پیامدهای این افول اقتصادی، از دست رفتن بازارهای ایران در کشورهای همسایه بود. صادرات ابریشم که در دوران صفویه یکی از مهم‌ترین منابع درآمدی ایران بود، به شدت کاهش یافت و ایران نتوانست در برابر تولیدات صنعتی غربی رقابت کند.

بنابراین آن لحظه تاریخی افول تمدنی ایران دقیقاً با لحظه تاریخی ورود عجیب و غریب استعمار به کشورمان، از بد حادثه،  مصادف شده است! اگر صفویه با همان وضعیت ضعف اواخرش، پنجاه یا صد سال ادامه پیدا می‌کرد، وضعیت صنعت در ایران متفاوت می‌شد. یعنی رویکرد صفویه حتی در دوره ضعف مصرف نیست و تولید است! حتی تقلید نیست و برعکس ابتکار عمل و خلاقیت است.

۷. وحدت ملی ایران و مقاومت دینی

در دوران قاجار، به ویژه در جنگ‌های ایران و روس، علما و روحانیون نقش مهمی در حفظ وحدت ملی ایران و مقاومت در برابر استعمار ایفا کردند. در این دوران، فتواهای جهاد و تجهیز ارتش توسط علما و نهادهای مذهبی موجب تقویت وحدت ملی و دفاع از سرزمین ایران شد. مقاومت‌های دینی علیه غربی‌ها نه تنها از نظر نظامی بلکه از نظر فرهنگی نیز به شکل‌های مختلف ادامه داشت. این مقاومت‌ها به ویژه در برابر استعمار انگلستان و روسیه که در ایران نفوذ زیادی پیدا کردند، نقش اساسی داشت.

۸. مواجه منورالفکران با غرب

بعد از شکست‌های تاریخی ایران در دوران عباس میرزا به عنوان ولیعهد که در تبریز مستقر بود، قراردادهای ننگینی همچون ترکمنچای به ایران تحمیل شد. از اینجاست که عباس میرزا به این فراست می‌افتد که دیگر چاره‌ای نیست و بایستی به غرب برویم و یاد بگیریم. بر این اساس، مقوله اعزام دانشجو به اروپا شکل می‌گیرد. جالب اینجاست که با توجه به تمرکز هر دو قدرت استعماری روس و انگلیس بر روی ایران، انتظار بر پذیرش ایرانیان بود، اما نه روس‌ها و نه انگلیس‌ها دانشجویان ما را نپذیرفتند! فقط فرانسه دانشجوهای ما را می‌پذیرد. برای اینکه از این طریق مانعی برای استعمار روس ایجاد کند.

البته این کسانی که به عنوان محصل در فرانسه درس خواندند، نسل دوم منور الفکرهای ایرانی بودند. نسل اول منور الفکرهای ما همان کسانی هستند که در عثمانی و روسیه زندگی می‌کردند، امثال عبدالرحیم طالبوف یا میرزا ملکم خان. اینها خود غرب را اصلاً ندیده بودند، این‌ها در واقع مدل کپی شده غرب را در عثمانی و روسیه دیده بودند.

بنابراین ایران از دوره و رساله‌های منور ‌الفکری نسل اول به منور الفکری نسل دوم‌ رسید. این‌ نسل رسماً به فرنگ رفتند و در خود فرانسه تحصیل کردند و به قول امیرکبیر وقتی برگشتند دیگر فقط خوبی‌های غرب را نیاوردند، بلکه همه چیز غرب را آوردند. خود امیرکبیر این فراست را داشت و معتقد بود که این محصل‌هایی که به غرب فرستاده می‌شوند، هم عزت، شأن و کرامت نفس ایرانیان را پایمال می‌کنند و هم بدتر از آن اینکه وقتی این‌ها در غرب می‌روند، دیگر تفکیک نمی‌کنند که چه چیز غرب خوب است و چه چیز غرب بد است، و فقط درسشان را نیاوردند، بلکه شب‌های پاریسش را هم با خود آوردند.در حالی که این سبک زندگی با سنت تاریخی ایرانی نمی‌سازد. وقتی با سنت تاریخی ایرانی نساخت، در عین حالی که برای اسلام و مسلمین و سنت تاریخی خیلی دلش نمی‌سوزد، خود آن توسعه محقق نمی‌شود. به همین جهت آنچنان دل آنها به حال اسلام و مسلمین هم نمی‌سوخت و بیشتر در پی کارآمد شدن خود همان الگوی غربی شدن در ایران بودند.

۹. تاسیس دارالفنون برای جدال با سرمایه‌داری مدرن

در مقابل این جریان، امیرکبیر دارالفنون را تاسیس نمود و به این فکر افتاد که به جای رهسپاری دانشجو به غرب، اساتید آنجا را دعوت ‌کنیم که به ایران بیایند و به ما آموزش بدهند. از این رو تأسیس دارالفنون یکی از حرکت‌های اصلاحی امیرکبیر در آن دوره صدارت کوتاه مدتش بود. در این دوران ساختارها و سازه‌های سنتی ایرانیان در برابر این نظم اقتصادی مدرن دیگر یارای مقاومت ندارد. البته خودش را کم و بیش حفظ کرده است. اما عملاً به همان مصرف سنتی داخل ایران فقط محدود شده است و نه صادرات داریم، نه گمرکات داریم و دیگر هیچ چیزی نیست. بنابراین اقتصاد کاملاً واردات محور شده است و کاملاً جامعه، یک جامعه مصرفی است و تولید دیگر کاملاً تعطیل شده است. اگر هم تولیدی است فقط خام فروشی است. هر چه تولید می‌شود با ثمن بخسی از ایرانیان می‌خرند و می‌برند و همان را با ارزش افزوده چند برابر دوباره با تجارت بر‌می‌گردانند و به ایرانیان می‌فروشند. این خام فروشی از آن زمان تا به امروز همچنان مسئله اول اقتصاد خودمان است.

۱۰. شکل‌گیری نخستین نهضت‌های فکری و اجتماعی معاصر دینی و تولد مجدد اقتصاد اسلامی

بنابراین مواجهه عباس میرزا یا مواجهه امیرکبیر یا مواجهه منور الفکران نسل اول و نسل دوم ما هنوز اصلاً آنچنان به ساحت پارادایم و فکر و اندیشه نرسیده است. این‌ها فقط با یک عینیتی مواجه شدند و برایشان مسئله به وجود آمده است. حال چون یک بخشی از منورالفکرها حداقل در خود غرب تحصیل کرده بودند، می‌خواستند آن الگوی توسعه غربی را به هر نحوی که شده در ایران هم بیاورند. در این فضا یک کورسوی امیدی از طرف روشن فکران دینی ایرانیان زده می‌شود و اولین جرقه‌های مفهوم اقتصاد اسلامی ایرانیان در اندیشه‌های روشن‌فکران دینی مانند سید جمال الدین اسدآبادی و شاگردان او مطرح می‌شود. در جلسات بعد وارد آن خوانش نظریه‌ها و مفاهیم و پارادایم‌هایی که ذیل اقتصاد اسلامی شکل گرفته است خواهیم شد.

۱۱. ضرورت پژوهش‌های آتی و منابع پیشنهادی

برای تعمیق بیشتر در مباحث، منابع زیر می‌تواند پرتویی از فضای فرهنگی و اجتماعی و تاریخی این دوران را ترسیم کند.

– «تاریخ تجارت و سرمایه‌گذاری صنعتی در ایران» نوشته خسرو معتضد

– «قراردادها و عهدنامه‌های دوران قاجار» اثر وحید نیا

– «نخستین رویارویی‌های اندیشه‌گران ایران با تمدن بورژوازی غرب» از عبدالحسین حائری

– «داستان توسعه در ایران» از گروه مهندسی خرد

دیدگاهتان را بنویسید