دسته‌بندی: تاریخ عقاید اقتصادی

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: قرون وسطی

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: قرون وسطی

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: قرون وسطی
در قرون وسطی، که از سقوط روم غربی در سال 476 میلادی آغاز و تا سقوط روم شرقی در 1453 ادامه داشت، فلسفۀ اسکولاستیک بر اندیشه‌های اقتصادی حاکم بود. در این دوره، دغدغه‌های اقتصادی بیشتر از جنبه‌های اخلاقی و مذهبی مورد توجه قرار می‌گرفت و مفاهیم اقتصادی عاری از ارزش‌ها نبودند.

نظام برده‌داری که در یونان و روم باستان حاکم بود، با سقوط امپراتوری روم پایان یافت و به جای آن، نظام فئودالیسم شکل گرفت. در این نظام، مالکیت زمین جایگزین مالکیت افراد شد و اشراف بر نیروی کار رعیت‌ها تسلط داشتند. هرچند نظام فئودالی نسبت به برده‌داری پیشرفته‌تر بود، اما رعیت‌ها همچنان وابسته به زمین و فئودال‌ها بودند و از وضعیت معیشتی سختی رنج می‌بردند.

فلسفۀ حاکم بر این دوره، به دلیل آموزه‌های مسیحی و فلسفۀ ارسطویی، تلاش برای کسب ثروت را مذموم می‌دانست و هرگونه تلاش برای تغییر نظام طبقاتی را سرکوب می‌کرد. با این حال، کلیسا به عنوان یک نهاد اقتصادی قدرتمند، از منابع مالی متعددی برخوردار بود.

در نهایت، با ظهور عناصر سرمایه‌داری در کنار فئودالیسم، این نظام اقتصادی در قرن سیزدهم به تدریج جای خود را به نظام‌های جدیدتر داد، هرچند تأثیرات آن تا قرن نوزدهم در برخی کشورها ادامه یافت.

ادامه مطلب »
مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: ارسطو

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: ارسطو

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: ارسطو
ارسطو، شاگرد افلاطون و یکی از بزرگترین فیلسوفان یونان باستان، نخستین کسی بود که علم اقتصاد را تعریف کرد و آن را به معنای «تدبیر منزل» یا «مدیریت خانه» می‌دانست. او معتقد بود که سرشت و توانایی‌های انسان‌ها متفاوت است و برخی به‌طور طبیعی برای بردگی و برخی دیگر برای رهبری خلق شده‌اند. ارسطو همچنین «ارزش مصرف» را از «ارزش مبادله» تفکیک کرد و دو راه طبیعی برای کسب ثروت را برآورده ساختن نیازها از تولید مستقیم و داد و ستد معرفی کرد. او رباخواری و استفاده از پول به عنوان هدف مبادله را محکوم کرده و بر مالکیت خصوصی تأکید داشت و معتقد بود که مالکیت جمعی به نزاع و ناکارآمدی می‌انجامد. ارسطو به تربیت شهروندان برای عدم طمع در ثروت تأکید می‌کرد.

ادامه مطلب »

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: افلاطون

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: افلاطون
تاریخ عقاید اقتصادی معمولاً از دوره یونان باستان و اندیشه‌های افلاطون آغاز می‌شود. در این دوره، اقتصاد بیشتر دستوری و هنجاری بوده و به جای بررسی قوانین علّی و معلولی، بر ارزش‌ها و بایدها و نبایدها مانند عدالت تأکید می‌شده است. افلاطون در کتاب «جمهوریت» جامعه ایده‌آل خود را ترسیم کرده و بر این باور است که بشر برای تأمین نیازهای اولیه‌اش نیاز به تعامل با دیگران دارد. او معتقد است که افراد با توجه به توانایی‌های ذاتی خود باید در کارهای مناسب مشغول شوند و این امر منجر به شکل‌گیری طبقات اجتماعی می‌شود.
افلاطون به مالکیت جمعی برای طبقات بالایی جامعه تأکید دارد و معتقد است که این طبقات نباید دارایی خصوصی داشته باشند تا از فساد و جباری جلوگیری شود. او عدالت را در این می‌داند که هر فرد به وظایف خود بدون دخالت در کار دیگران عمل کند. به این ترتیب، عدالت در جامعه به معنای انجام صحیح وظایف هر طبقه و قرار گرفتن هر چیز در جای خود است.

ادامه مطلب »
تاریخ عقاید اقتصاد،مردمان باستان

مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: مردمان باستان

مردمان باستان
1. تقسیم کار در جوامع ابتدایی و غیر صنعتی بر اساس سن و جنس انجام می شد
کارهایی نزدیک خانه بود و مشقت کمتری دشت را زنان انجام میدادند وکارهایی که طولانی و خطرناک بود را مردان انجام میدادند
2. در این جامع هر فرد متناسب با سن و جنس تخصصی را کسب میکرده مثلا زنان دوشندگی میکردند فرزندان کارهای خانه را میکردند و مردان هم در کارها تخصص داشتند
3. مردم برای اداره زندگی خود نیاز به همکاری دیگران داشتند مثلا برای شکار حیوانات بزرگ نیاز به کار گروهی داشتند که این تعاملات رفته رفته باعث شکل گیری جوامع شد
4. در جوامع غیرصنعتی مالکیت فردی به ندرت وجود دارد و زمین‌ها معمولاً به وسیله گروه‌های خویشاوندی مانند دودمان و یا باند کنترل می‌شود. واژه مالکیت در جوامع ابتدایی چندان کاربردی ندارد، زیرا در این جوامع مالکیت شکل موقت داشته و بیشتر با نوعی حق بهره‌برداری و استفاده از یک شیء منطبق است
5. در جوامع ابتدایی نیازهای مردم با دو تا سه ساعت کار در روز برآورده می‌شد. اما بعداً با توسعه کشاورزی، زمان لازم برای کار نیز افزایش یافت
6. در اقوام ابتدایی مبادله به اشکال مختلفی انجام می‌شده است: مثل
مبادله پایاپای
. توزیع مجدد
. مبادله پولی
اما پول لزوماً تکه‌ای کاغذ یا سکه‌ای ضرب‌شده نبود و همچنین شکلی جهان‌شمول نداشت، بلکه در برخی از موارد پول خود کالایی بود که ارزش مصرفی داشت، مانند گینهٔ پارچه‌ای ، شمش آهن، دام و برده.

ادامه مطلب »

پیمایش به بالا