نقش زنان در اقتصاد ایران
وحیده علیمیرزائی
مقدمه
در ایران از دیرباز زنان در اقتصاد کشور نقش داشتهاند؛ اما این نقش تحت تأثیر شرایط اجتماعی و فرهنگی قرار داشته است. پیش از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ زنان بیشتر در مشاغل آموزشی و بهداشتی مشغول بودند و با افزایش تحصیلات، به مشاغل حرفهایتری مانند پزشکی و پرستاری راه یافتند. پس از انقلاب، با وجود اینکه نقشهای اجتماعی زنان تغییر کرد، حضور آنان در بازار کار افزایش یافت و بسیاری از زنان به مشاغل کارآفرینی و مدیریتی ورود کردند. در سالهای اخیر، حضور زنان در بازار کار ایران بهطور محسوسی افزایش یافته است. طبق آمار، درصد زیادی از دانشجویان دانشگاهها را زنان تشکیل میدهند و این نشاندهندۀ رشد تحصیلات و توانمندیهای آنهاست. همچنین، دولت با ارائۀ تسهیلات و حمایتهای مالی، زنان را به کارآفرینی و ورود به بازار کار تشویق کرده است. با این حال هنوز در ایران زنان با چالشهای جدی مواجه هستند؛ نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده بالاست و بسیاری از آنها در یافتن شغلهای مرتبط با تخصص خود دچار مشکل هستند.تبعیض در دستمزد و فرصتهای شغلی نیز بهعنوان یکی از موانع اصلی مطرح است و انتظارات فرهنگی و اجتماعی از زنان نیز، بهویژه در زمینۀ مسئولیتهای خانوادگی، میتواند مانع مشارکت بیشتر آنها در بازار کار شود. با این حال، افزایش آگاهی اجتماعی و تحصیلات زنان فرصتهای جدیدی برای مشارکت اقتصادی آنها فراهم کرده است. با تشویق به حضور بیشتر زنان در بخشهای نوآورانه و کارآفرینی، میتوان به رشد اقتصادی کشور کمک کرد.همچنین، سرمایهگذاری در آموزش دختران و ایجاد زیرساختهای مناسب میتواند به توانمندسازی زنان و افزایش مشارکت آنها در بازار کار منجر شود.
نقش زنان در اقتصاد ایران در حال تغییر و تحول است. با وجود چالشهای موجود، پیشرفتهای اخیر در زمینههای تحصیلات، کارآفرینی و مشارکت در بازار کار، نویدبخش آیندهای بهتر برای زنان ایرانی است. برای تحقق این چشمانداز، نیاز به سیاستگذاریهای جامع و همکاری همهجانبه از سوی دولت و جامعه است.
در سالهای اخیر، ایران شاهد تغییرات قابلتوجهی در ساختار بازار کار بوده است که به نفع زنان تمام شده است. ظهور مشاغل جدید در حوزههای فناوری اطلاعات و ارتباطات، بازاریابی دیجیتال و صنعت خلاق، به زنان فرصتهای جدیدی برای ورود به بازار کار و کارآفرینی فراهم کرده است. طبق گزارشات، تعداد زنان کارآفرین در این حوزهها افزایش یافته و آنها بهعنوان مبتکران و مدیران خلاق شناخته میشوند. مرکز توسعۀ تجارت الکترونیک گزارش داده: تعداد زنان کارآفرین در حوزۀ فناوری در سالهای اخیر رشد کرده است. در سالهای قبل، زنان تنها ۷.۹ درصد از کارآفرینان در دولت احمدینژاد و ۱۰.۶ درصد در دولت خاتمی را تشکیل میدادند؛ اما به گفتۀ خانم کتایون سپهری، عضو هیات مدیره انجمن زنان کارآفرین، این عدد در حال حاضر به بیش از ۱۰ درصد رسیده است. سازمان فناوری اطلاعات ایران نیز اعلام کرده است که با افزایش دسترسی به زیرساختهای اینترنت و برنامههای توسعهای اخیر، حضور زنان در اکوسیستم استارتاپها بیشتر شده است. این موضوع بهویژه پس از اجرای طرحهای توسعۀ زیرساخت اینترنت در سالهای اخیر قابل مشاهده است.
معاونت زنان و خانواده ریاست جمهوری در مهر ۱۴۰۳ اعلام کرده است که زنان ۱۲ درصد از کارآفرینان استارتاپی کشور را تشکیل میدهند و در تلاش است این عدد را به ۳۰ درصد افزایش دهد.
نقش زنان در اقتصاد دیجیتال
اقتصاد دیجیتال نیز بهطور خاص فرصتی برای زنان ایرانی ایجاد کرده است. بسیاری از زنان با استفاده از فضای آنلاین به کارآفرینی پرداخته و در حوزههای فروش آنلاین، مشاوره و خدمات دیجیتال فعالیت میکنند. در سال ۱۳۹۶، معاونت علمی ریاستجمهوری ایران اعلام کرد حدود ۳۵۰ زن بهعنوان مدیران کسبوکارهای نوپا و استارتآپی فعالیت میکنند که این تعداد در آن زمان تقریباً ۱۲ درصد از فعالان حوزۀ فناوری کشور را تشکیل میدادند. این سهم از زمان مطرحشدن این آمار احتمالاً افزایش یافته؛ اما هنوز شکافهای درخور توجهی میان سهم زنان و مردان در این حوزه وجود دارد. همچنین، بر اساس آمارهای منتشرشده از اتاق بازرگانی تهران، در سال ۱۳۹۷، حدود ۵.۴ میلیون زن بهعنوان نیروی فعال اقتصادی در ایران شناخته شدهاند. با این حال، هنوز هم زنان ایرانی با چالشهایی از جمله محدودیتهای بودجه و دسترسی به وامهای حمایتی روبهرو هستند، که میتواند بر میزان حضور و تأثیر آنها در حوزههای دیجیتال و فناوری تأثیر بگذارد.
بهطور کلی، اقتصاد دیجیتال ایران هنوز در حال توسعه است و ظرفیتهای گستردهای برای اشتغالزایی و کارآفرینی زنان دارد، به ویژه در حوزههای تجارت الکترونیکی و خدمات مشاوره دیجیتال، که میتواند به کاهش شکاف جنسیتی در اشتغال دیجیتال کمک کند.
این تحولات نشاندهندۀ توانایی زنان در انطباق با شرایط جدید و استفاده از فناوری به نفع خودشان است. با وجود چالشها، دولت و سازمانهای غیردولتی نیز در راستای حمایت از حقوق زنان گامهایی برداشتهاند. براساس گزارشها، در سالهای اخیر قوانین و سیاستهایی برای حمایت از زنان سرپرست خانوار و افزایش دسترسی آنها به تسهیلات مالی و آموزشی ارائه شده است، مهمترین اقدامات شامل موارد زیر است:
- سامانۀ پنجرۀ واحد خدمات حمایتی: این سامانه با هدف ارائۀ کلیه خدمات حمایتی در یک بستر یکپارچه به زنان سرپرست خانوار توسط وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی راهاندازی شده است. این خدمات شامل آموزش، اشتغال، حمایتهای مالی و خدمات اجتماعی است و از سال ۱۳۹۹ بهمنظور تسهیل دسترسی زنان به حمایتهای دولتی به اجرا درآمده است.
- طرحهای اشتغالزایی و توانمندسازی: سازمان بهزیستی و کمیتۀ امداد امام خمینی (ره) طرحهایی برای اشتغالزایی زنان سرپرست خانوار و ارائۀ آموزشهای حرفهای در مناطق مختلف کشور آغاز کردهاند. این طرحها شامل آموزش مهارتهای شغلی و حمایت از کسبوکارهای خانگی است.
- وامهای خرد و تسهیلات بانکی: بر اساس دستورالعملهای جدید، بانکها موظف به ارائۀ وامهای کمبهره و خرد به زنان سرپرست خانوار شدهاند. این برنامه در راستای کمک به این زنان برای تأسیس کسبوکارهای خرد و توانمندسازی مالی آنها طراحی شده است.
- برنامههای حمایتی ویژه در برنامههای توسعه: در برنامههای توسعۀ ششم و هفتم، بر بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی زنان سرپرست خانوار تأکید شده و بهعنوان یکی از اولویتهای اصلی در سیاستگذاریهای دولتی مطرح شده است، که در آن تأمین مسکن و ارائۀ حمایتهای معیشتی به این گروه از زنان نیز مدنظر قرار دارد.
این حمایتها میتواند به افزایش فرصتهای شغلی و کارآفرینی برای زنان کمک کند.
زنان بهطور فزایندهای در فرآیندهای تصمیمگیری اقتصادی نقش دارند. در سالهای اخیر، سهم زنان ایرانی در مشاغل مدیریتی و هیئتهای مدیره با توجه به سیاستهای برنامههای توسعهای و تشویقهای نهادهای علمی افزایش یافته است. برای مثال، در حوزۀ شرکتهای دانشبنیان، ۱۹ درصد از اعضای هیئت مدیره را زنان تشکیل میدهند، که معادل ۵۱۵۴ نفر از ۲۷۲۳۷ عضو کل هیئت مدیرهها است. این رقم نشاندهندۀ پیشرفت نسبی در مشارکت زنان در تصمیمگیریها و مدیریت در بخشهای دانشبنیان است. همچنین، در قانون برنامۀ ششم توسعۀ ایران مقرر شده بود تا پایان سال ۱۴۰۰، ۳۰ درصد از پستهای مدیریتی در سازمانها و نهادهای دولتی به زنان اختصاص یابد. در بسیاری از استانها، این هدف بهصورت نسبی پیادهسازی شده و در برخی استانها پیشرفتهایی مانند افزایش تعداد شهرداران و دهیاران زن گزارش شده است؛ اما هنوز در برخی مناطق بهدلیل نگرشهای سنتی و موانع فرهنگی، این سهم بهطور کامل محقق نشده است. این تغییرات نشاندهندۀ پذیرش بیشتر توانمندیهای زنان در حوزههای مدیریتی و اقتصادی است.
با وجود این تحولات مثبت، زنان هنوز با چالشهای جدی در بازار کار مواجه هستند. نرخ بیکاری زنان تحصیلکرده بهویژه در مشاغل تخصصی هنوز بالا است. همچنین، تبعیضهای موجود در حقوق و فرصتهای شغلی همچنان پابرجاست. ایجاد قوانین حمایتی و فرهنگسازی برای تغییر نگرشهای اجتماعی در این زمینه ضروری است.[1] مثلاً ایجاد کمپینهای عمومی و آموزشی برای اطلاعرسانی دربارۀ حقوق شغلی زنان بهویژه در حوزههای حقوق برابر و دستمزد، میتواند تاثیر مثبتی داشته باشد، یا تلاشهایی که ازسوی برخی نهادهای دولتی و سازمانهای مردمنهاد انجام شده است تا مردم را نسبت به موضوع تبعیض جنسیتی در حقوق و فرصتها آگاه کنند، بهتدریج تغییراتی در نگرش عمومی ایجاد میکند. در بسیاری از کشورها و همچنین ایران، برنامههایی برای معرفی زنان موفق و الگوهایی در سطوح مدیریتی و تخصصی در رسانهها اجرا میشود. این نوع فعالیتها، ضمن ارتقای نقش زنان در جامعه، نگرشهای سنتی دربارۀ نقشهای جنسیتی را به چالش میکشد و به مردان و زنان این پیام را منتقل میکند که زنان هم میتوانند در مشاغل رهبری و تخصصی حضور فعال و موفق داشته باشند.
این تغییرات فرهنگی میتوانند بهتدریج به بهبود نگرشهای اجتماعی نسبت به نقش زنان در اقتصاد و جامعه کمک کنند و زمینهساز اجرای قوانین حمایتی و سیاستهای برابری شوند.
پرداختن به چالشهای موجود بر سر راه نقشآفرینی زنان در اقتصاد ایران ضروری است؛ زیرا رفع این موانع میتواند تاثیرات گستردهای بر رشد اقتصادی، توسعۀ اجتماعی و ایجاد عدالت در جامعه داشته باشد، همچنین حضور زنان در اقتصاد به افزایش نیروی کار فعال و تنوع مهارتها کمک میکند. با بهرهگیری از توانمندیهای زنان در حوزههای مختلف، نهتنها بهرهوری افزایش مییابد، بلکه ایدهها و نوآوریهای بیشتری وارد بازار کار میشود. کشورهایی که به برابری جنسیتی توجه کردهاند، شاهد رشد اقتصادی بیشتری بودهاند و ایران نیز با گسترش مشارکت زنان میتواند از این پتانسیل بهرهمند شود، از طرفی توجه به حقوق و فرصتهای برابر برای زنان در بازار کار، به کاهش نابرابریهای جنسیتی کمک میکند. با اصلاح نگرشهای سنتی و رفع موانع دسترسی زنان به فرصتهای برابر در استخدام و دستمزد، میتوان به ایجاد عدالت اجتماعی و کاهش فقر خانوارهای تحت سرپرستی زنان کمک کرد. با توجه به اینکه زنان سرپرست خانوار نیز نقش مهمی در اقتصاد خانواده دارند، حمایت از آنها به افزایش رفاه اجتماعی منجر خواهد شد. پرداختن به این چالشها بهمعنای فراهمکردن فرصتهای بیشتر برای زنان و افزایش اعتمادبهنفس و استقلال اقتصادی آنهاست که در نهایت موجب ارتقای کیفیت زندگی خانوادهها و جامعه میشود.
چالشهای موجود بر سر راه نقشآفرینی زنان در اقتصاد
زنان ایران با چالشهای مختلفی در ورود و حضور مؤثر در بازار کار مواجه هستند. این چالشها را میتوان در چند محور اصلی بررسی کرد:
بیکاری و نبود تناسب فرصتهای شغلی
یکی از چالشهای مهم، نرخ بالای بیکاری در میان زنان تحصیلکرده است. با اینکه زنان بهطور گسترده در دانشگاهها تحصیل میکنند، اما بازار کار توان جذب کافی آنها را ندارد و اغلب شغلهای پیشنهادی با سطح تحصیلات آنها متناسب نیست. آمارها نشان میدهد وضعیت بازار کار برای زنان تحصیلکردۀ ایرانی چالشبرانگیز است. بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران، ۷۱ درصد از زنان فارغالتحصیل دانشگاهی در ایران بیکار هستند. همچنین، نرخ بیکاری برای زنان تحصیلکرده بهطور میانگین دو برابر مردان است. نرخ بیکاری زنان در سال گذشته ۲۷.۸ درصد بوده است، در حالی که این عدد برای مردان حدود ۱۳.۵ درصد ثبت شده است، در عین حال، در مشاغلی مانند سلامت و آموزش که نیازمند نیروی کار با تحصیلات عالی هستند، زنان بیشتری نسبت به مردان حضور دارند؛ اما با این حال، محدودیتهای بازار کار و عوامل مختلف اجتماعی و اقتصادی سبب شده تا تعداد زیادی از زنان تحصیلکرده از یافتن مشاغل تخصصی محروم بمانند. این آمارها تأکید میکنند که اگرچه زنان نقش مهمی در نظام آموزش عالی کشور ایفا میکنند، اما هنوز بازار کار در ایران برای جذب مؤثر این گروه در مشاغل مرتبط با تخصصشان به چالشهای ساختاری و اجتماعی مواجه است.
تبعیض جنسیتی در دستمزد و ارتقای شغلی
تفاوت در میزان دستمزد زنان و مردان با شرایط شغلی مشابه همچنان یکی از چالشهای اساسی است. علاوهبر این، محدودیت در دسترسی به فرصتهای مدیریتی و مشاغل سطح بالا نیز از موانع جدی بر سر راه مشارکت مؤثر زنان بهشمار میرود. طبق گزارشهای منتشر شده از ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی، تعداد زنان در پستهای مدیریتی کشور از ۱۹.۵۹۷ نفر در سال ۱۳۹۹ به ۴۲.۳۹۶ نفر در سال ۱۴۰۲ افزایش یافته که نشاندهندۀ رشد بیش از دو برابری است.
مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی
فرهنگ سنتی جامعۀ ایران هنوز نقش پررنگی برای زنان در حوزۀ خانهداری و تربیت فرزندان قائل است. این انتظارات اجتماعی، تعادلی نابرابر میان مسئولیتهای خانوادگی و شغلی ایجاد میکند که بسیاری از زنان را در انتخاب میان کار و خانواده محدود میکند. بر اساس گزارشها، حدود ۶۵ درصد از زنان غیرفعال در ایران دلیل نبود حضور خود در بازار کار را «مسئولیتهای شخصی یا خانوادگی» عنوان کردهاند که شامل نگهداری از کودکان و سایر اعضای خانواده است. این موضوع نشان میدهد نقشهای خانوادگی در جامعه همچنان تأثیر درخورِ توجهی بر حضور و مشارکت حرفهای زنان دارد. همچنین، بیشتر فرصتهای شغلی موجود برای زنان بهسمت مشاغل کمدرآمد و پارهوقت هدایت میشود که این نیز مانع بزرگی بر سر راه پیشرفت شغلی آنها به حساب میآید.از طرف دیگر، طبق آمارهای منتشر شده از مرکز توانمندسازی حاکمیت و جامعه، زنان همچنان در دسترسی به مشاغل مدیریتی و سطح بالا محدودیتهایی دارند و اغلب در جایگاههای کاری با حقوق و موقعیت پایینتر از مردان با تحصیلات مشابه قرار میگیرند.
محدودیتهای ساختاری و قانونی
با وجود تلاشهای دولت برای بهبود وضعیت زنان، هنوز برخی قوانین و سیاستها برای تسهیل حضور آنان در بازار کار ناکارآمد است. دسترسی محدود به وامها و تسهیلات بانکی برای زنان کارآفرین نیز از دیگر موانع است. برای مثال، زنان کارآفرین در مقایسه با مردان همچنان با مشکلاتی نظیر نرخ بهرههای بالا و روند طولانیتر در دریافت وام مواجهاند. بسیاری از بانکها همچنان بر پایۀ معیارهای سنتی و با در نظر گرفتن امنیت مالی وامگیرنده (از جمله دارایی و وثیقه) عمل میکنند که این امر باعث شده زنان، بهویژه زنان سرپرست خانوار، نتوانند به راحتی وامهای بانکی دریافت کنند.
یکی دیگر از موانع کلیدی، نگرشهای منفی نسبت به کار زنان در برخی مناطق است. این نگرشها میتوانند به کاهش تمایل زنان به ورود به بازار کار یا پذیرش نقشهای مدیریتی منجر شوند. بهعنوان مثال، برخی باورهای فرهنگی همچنان بر نقش زنان در خانهداری و تربیت فرزندان تأکید دارند که این نگرشها باعث کاهش تمایل زنان به پذیرش نقشهای شغلی و مدیریتی میشود. بر اساس گزارش مرکز آمار ایران، سهم اشتغال زنان در سال ۱۴۰۲ فقط حدود ۱۴.۱ درصد از کل اشتغال کشور بوده است، درحالیکه مردان بیش از ۶۸ درصد از فرصتهای شغلی را در اختیار دارند. این نگرشهای فرهنگی همچنین به افزایش بیکاری زنان، بهویژه زنان تحصیلکرده، منجر شده است. بسیاری از زنان پس از فارغالتحصیلی با دشواریهایی در ورود به مشاغل تخصصی مواجه میشوند و برخی حتی ترجیح میدهند بهدلیل فشارهای فرهنگی، از کار کردن خودداری کنند.
این چالشها نشان میدهد برای بهبود نقش زنان در اقتصاد، نیاز به اصلاحات ساختاری و تغییر نگرشهای اجتماعی وجود دارد.
جمعبندی
نقش زنان در اقتصاد ایران بهطور پیوسته در حال تحول است. آنها در حال حاضر سهم مهم و تاثیرگذاری در توسعۀ اقتصادی کشور دارند. برای دستیابی به توسعۀ پایدار، نیاز است موانع ساختاری و فرهنگی موجود رفع شده و سیاستگذاریهایی برای بهبود فرصتهای شغلی و ایجاد برابری جنسیتی در محیط کار انجام شود.
کتابنامه
آزادی، زهرا. (1399). “نقش و مشارکت زنان در توسعه پایدار.” پژوهشنامه حقوق بشری. شماره 1، ص 25-29.
اسدی، مهدی. (1401). “چالشهای اشتغال زنان در ایران.” فصلنامه مطالعات اقتصادی. شماره 4، ص 35-45
ایمانی، مریم. (1402). “حمایتهای اجتماعی از زنان سرپرست خانوار.” گزارش توسعه اجتماعی. ص 105-115.
دولت. (1398). “نقش زنان در توسعه اقتصادی ایران.” گزارش توسعه اقتصادی. ص 102-110.
جعفری، مسعود. (1397). “تحولات تاریخی و نقش زنان در اقتصاد ایران.” فصلنامه بررسیهای اجتماعی. شماره 3، ص 45-56.
کامیابی، فاطمه. (1398). “فرصتهای پیش روی زنان در بازار کار ایران.” فصلنامه زنان و جامعه. شماره 2، ص 58-70.
عرب مازار، عباس. (1390). “تحلیل عوامل اجتماعی-اقتصادی موثر بر اشتغال زنان در ایران.” فصلنامه زن در توسعه و سیاست. شماره 1، ص 35-51.
وزارت علوم. (1400). “وضعیت تحصیلات زنان در ایران.” گزارش سالانه. ص 90-95.
IRANBSSC
ISTI
Mehrnews
Sharghdaily
Eghtesadnews