نسبت انسان و اقتصاد

نسبت انسان و اقتصاد
نسبت انسان و اقتصاد آن‌هایی که دم از اقتصاد می‌زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد می‌دانند، انسان را حیوانی می‌پندارند که فقط به خوراکش اهمیت می‌دهد. این افراد نمی‌دانند که انسان باید همه چیزش را برای اسلام فدای کند و تقاضای شهادت، نشانه‌ای از درک حیات جاوید است. زیربنای واقعی انسانیت توحید و عقاید حقه الهی است، نه نیازهای مادی و شکم. کسانی که اقتصاد را زیربنا می‌دانند، انسان را از حد انسانیت به حد یک حیوان تنزل می‌دهند.

نسبت انسان و اقتصاد

‏آن‌هایی که دم از اقتصاد می‌زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد می‌دانند از باب این‌که‏‎ ‎‏انسان را نمی‌دانند یعنی چه، خیال می‌کنند که انسان هم یک حیوانی است که همان‏‎ ‎‏خورد و خوراک است! منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی‏‎ ‎‏دارد. این چلوکباب می‌خورد؛ او کاه می‌خورد؛ اما هر دو حیوانند. این‌هایی که زیربنای‏‎ ‎‏همه چیز را اقتصاد می‌دانند این‌ها انسان را حیوان می‌دانند. حیوان هم همه چیزش فدای‏‎ ‎‏اقتصادش است. زیربنای همه چیزش. الاغ هم زیربنای همه چیزش اقتصادش‏‎ ‎‏است. این‌ها انسان را نشناختند اصلاً که چه هست.

ما باید باورمان بیاید به این‌که مملکت‏ ‎‏ما همه چیزش را فدا می‌خواست بکند برای اسلام. الآن هم می‌آیند به من می‌گویند،‏‎ ‎‏مکرر ـ دسته‌جمعی، تنهایی ـ که شما دعا کنید ما شهید بشویم. معقول است که بگوید من‏‎ ‎‏شهید بشوم برای اینکه شکمم سیر بشود؟ برای شکمش می‌خواهد شهید بشود؟! کسی‏‎ ‎‏معقول است که تقاضای شهادت بکند برای شکمش؟ همچو معقول نیست این معنا،‏‎ ‎‏تقاضای شهادت برای این‌که ادراک کرده است که در شهادت موت نیست؛ یک حیات‏‎ ‎‏جاوید است، برای حیات جاوید است که این تقاضای شهادت می‌کند. زیربنا توحید‏‎ ‎‏است، زیربنا عقاید حقّۀ الهی است؛ نه زیربنا شکم باشد. این‌هایی که اقتصاد را زیربنا‏‎ ‎‏می‌دانند، این‌ها منحط کردند انسان را از حدّ انسانیت به حد یک حیوانی، مثل سایر‏‎ ‎‏حیوانات؛ این هم مثل سایر حیوانات. [1]

[1] . امام خمینی، صحیفه امام، ج 9، ص 450

ویدیو کامنت این محتوا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


پیمایش به بالا