بارگیری صفحه

نرخ گذاری عادلانه در توزیع

نرخ گذاری عادلانه در توزیع

در این که در بخشی از زندگی انسان ها مسئله توزیع، به عنوان یک عامل مؤثر در تنظیم زندگی جامعه، از نظر اقتصاد باید به حساب بیاید، شک و تردیدی وجود نداشته و حسابش بسیار روشن است. در یک نظام اقتصادی سالم، همانگونه که بر روی تولید، نرخ گذاری عادلانه می شود، بر روی توزیع هم نرخ گذاری عادلانه می شود.

چه فرقی می کند؟ مگر در «تولید» چنین نیست که برای ماده کاملا ًخام، ما نباید ارزشی قائل شویم؟ شما اگر یک کیلو گندم از دست کشاورز می خرید، این مقدار گندم چه ارزشی دارد؟ به اندازه کاری که برای به دست آوردن آن لازم بوده است.

خود آن کار که گندم درست نمی کرد. این گندم از خاک تغذیه کرده است، آیا برای تغذیه ای که گـــنـــدم از خـــــاک کـــــرده هـــــــم در قیــمت گـــــذ ا ری ارزشـــــی قـــائـــل می شوید؟ خیـــر، برای این که آن ها منابع الهی است، کار بشر نیست. این گندم، نور آفتاب هم گرفته است و در درون آن مقداری از انرژی آفتاب وجود دارد. آیــا بـــر روی آن هــم قیمـــت می گذارید؟ نه. قیمت گذاری عادلانه این است که ببینید این کشاورز چقدر کارکرده است، و الا آنچه گفته شد جزو منابع طبیعی عمومی است. یک ماهی را که از دریا صید می کنند و به شما می فروشند، آیا روی قیمت خود آن ماهی، دریا و پروتئینی که در دریا موجود است را هم حساب می کنند؟ نه. آن ماهی به اندازه کاری که صیاد برای صید آن کرده است ارزش دارد و نه بیشتر؛ ولذا در یک قیمت گذاری عادلانه، قیمت ماهی داخل دریا با قیمت مرغی که در خـانه پـرورش می دهد، باید تفاوت داشـته باشـد. بـرای اینکه یـک مـرغ را که شـما پرورش می دهید، از همان ابتدا باید به آن مواد غذایی بدهید، وقت زیادی را باید صرف بکنید تا به حد یک مرغ یک ً کیلویی یا یک کیلوو نیمی برسد. شما باید، روی مرغ، مثلا کیلویی پنج تومان قیمت بگذارید، اما بر روی ماهی دریا، باید کیلویی یک تومان قیمت گذاشت.

ممـــــکن اســــت بگویید که در مرغ یک کیلویی، فـــلان مقدار پروتئین هســـت و یک کیلو مرغ فلان مقدار کالری در بدن تولید می کنـــد، درحالیکه ایـــن مقـــدار پروتئین و این مقدار کالری را می شـــود با یک کیلوونیم ماهی تأمین کرد، و در نتیجه برای مقایسه قیمت مرغ و ماهی، باید به میـــزان پروتئین یا چربـــی و یا مـــواد دیگر غذایی موجود در این ها و یا میزان تولید کالری در بدن توجه کنیـــم. آیــا مـلاک قیمـــت گــــذ ا ری عادلانـــه، باید این باشد؟ اگر این طور باشد، آن وقت باید به کسی که روزی چهار ســـاعت کــــار می کند و چهــل کیـــلو مــاهی صیــد می کند، چهل تا بیســـت و پنج ریال یعنی صد تومـــان بدهیم و به کسی که ده، بیست، سی، شصت یا صد روز زحمت می کشد تا حداکثر شصت کیلو مرغ تولید کند، غیر از مخارجی که کرده اســـت، به او روزانه ده تومان بدهیم. آیا این قیمت گذاری عادلانه است؟ ناعادلانه است. پس در قیمت گذاری عادلانـــه، نمی توانیم به میزان پروتئیـــن، چربی یا کالری موجود در یک کالا نگاه کنیم، بلکه باید به میزان کار انجام شده توجـــــه کرد. مگــر در تـولید ما این طــــور نمی گــوییم؟ در یــک قیـمت گذاری عادلانــه بـرای تـوزیع هــم، وقـــتی به کاســب کــار می خواهند اجازه منفعت بردن بدهند، از او می پرســـند که ایـــن کالا و این جنس را کیلویی چند خریده ای؟ می گوید: کیلویی سه تومان. – اگر روزانه هشــت ساعت کاربکنی، چند کیلو از این کالا می فروشی؟ – صد كيلو.

کار تو در مقایسه با کارهای دیگر، با توجه به همه جنبه ها، یک ضریب ارزشی دارد. مثلا ً کار تو نسبت به کار کسی که مرغ تولید می کند، ضریب ارزشی ۱۳۵درصد دارد. بنابراین، کار تولیدکنندۀ مرغ در جامعه سالم ما چقدر اجرت بر می دارد؟ یک تولیدکننده مرغ در روز پانزده تومان می گیرد، تو حق داری ۱۵۰×۱۵×۱۳۵تقسیم بر ۱۰۰ریال حقوق بگیری.

بنابرایـــن، راحت می شـــود با محاســـبه عادلانه، حقـــی را که یک فروشـــنده برای افزایش قیمـــت کالا از قیمت خرید دارد، مشخص نمود. هیچ ظلمی هم نیست. شکل ربا هم ندارد، برای این که او کار کرده اســـت و ما آمده ایم برای کار او، با توجه به اســـتعـــدادهـــــا، معــلومــات، سطـــح استعدادهای لازم و سطح معلومات لازم، مقدار نیروی مصرف شـــده، یک ضریب عادلانـــه معیـــن کرده ایم. ضریـــب را در مضرب و واحـــد خودمان ضـــرب کردیم. نتیجه به دســـت آمد که این آقا باید روی این صد کیلو، مثلا ًهرکیلویی سی شاهی یا بیست و پنج شاهی اضافه کند تا بتواند آن مقدار اجرتی را که ضریب برای او معین می کرد، به دست آورد.

به این ترتیب، در جامعه ای که بخواهیم فقط به کار ارزش بگذاریم و جز برای کار سودی قائل نباشیم، خرید و فروش، و از راه خرید و فروش زندگی کردن، معنی عادلانه منطقی معقولی خواهد داشت. بنابراین، به آیـه »أحـل الله البيــع وحــرم الربـوا« نمی توان استناد کرد و گفت پس اسلام رژیم سرمایه داری را تأیید می کند. چون این آیه می گوید خدا بیع را حلال و ربا را حـرام کـرده اسـت، اما بیـش از ایـن کـه نمی گوید. ما فهمیدیم که در یک جامعه سالم اقتصادی، می توان خرید و فروش درست، منطقی، حلال و صحیح داشت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
ورود

هنوز حساب کاربری ندارید؟

ایجاد حساب کاربری