مقایسهای میان اقتصاد اسلامی با سرمایهداری و سوسیالیسم
مشخصات سرمایهداری
مشخصات سرمایهداری مجموعاً به قرار زیر است:
الف: مالکیت فردی (سوسیالیستها حتى ماركس بهکلی با مالکیت فردی به طور مطلق مخالف نیستند).
ب: مالکیت موروثی (بعضی از سوسیالیستها با ارث به اولاد مخالف هستند).
ج: طبیعی بودن – نه ظالمانه بودن – اختلاف افراد در ثروت و مالکیت.
د: مالک شدن ثروت به وسیله ابزار تولید )این اندازه را سوسیالیستها مادامی که به استخدام نیروی طبقه کارگر نرسد قطعاً مخالف نیستند و استثمار نمیدانند)، به عبارت دیگر منفعت از طریق سرمایه.
هـ: مالک شدن ثروت به وسیله استخدام نیروی طبقه کارگر و اجرت دادن به آنها و برقرار شدن نظام کارگر و کارفرما (این را کمونیستها ظالمانه میدانند، لااقل در عصر ماشین)
و: مالکیت به وسیله ربا به اینکه سرمایهداری به سرمایهدار دیگری قرض ربوی بدهد و دومی به وسیله نظام کارگر و کارفرما تولید کند و سود سرمایهدار را بدهد و اجرت کارگر را، و مابقی از خود او باشد (ربای انتاجی).
ز: مشروع بودن تشکیل «تراست» و تشکیل «کارتل» و در نتیجه استثمار تولیدکننده و مصرفکننده. از نظر اسلام تشکیل «تراست» قطعاً ممنوع است و تشکیل «کارتل» چون به منظور تضییق مضاربه و بازار سیاه از لحاظ فروشنده است، ممنوع است.
ح: لازمه رژیم سرمایهداری این است که امور اقتصادی جامعه دربست در اختیار افراد معینی قرار بگیرد، نه تنها افرادی ثروت داشته باشند و افرادی نداشته باشند، بلکه افرادی قادر باشند اقتصاد اجتماع را به هر شکلی که بخواهند درآورند؛ یعنی دیکتاتوری اقتصادی باشد، هرچه بخواهند از وسائل تجملی و مخرب و غیره، اگر نفع خودشان باشد یا خیال کنند به نفع اجتماع است تولید کنند ولی عامه مردم محکوم آنها باشند؛ سرنوشت اقتصادی اجتماعشان در اختیارشان باشد. اینکه همه افراد جامعه حق دارند که سرنوشت اقتصادی اجتماع خود را در دست بگیرند؛ همان طوری که حق دارند سرنوشت سیاسی اجتماع خود را در دست بگیرند؛ مطلب جداگانهای است از استثمار افراد و از اینکه تولیدات باید به نفع جامعه باشد نه به سود افراد.
ط: رژیم سرمایهداری مالکیت وسائل تولید، چه طبیعت و چه سرمایه را جایز میشمارد.
ی: جایز شمردن رباخواری.
يا: هدف تولید منافع افراد است نه مصالح عموم.
یب: در سرمایهداری منعی برای قطع رابطه ثروت و کار نیست. به عبارت دیگر سود کارنکرده را چه به صورت ارث و چه به صورت ارزش اضافی و درآمد مدیریت کارخانه تجویز میکند.
یج: عملاً تعیین نرخ کارگر به دست کارفرماست.
ید: لازمه سرمایهداری این است که گروهی به قیمت بدبختی گروه دیگر خوشی داشته باشند.
یه: در رژیم سرمایه داری عملاً بردگی و غلامی در کار است، زیرا به قول فیلیسین شاله: منحصر شدن داراییها به اشخاص معدودی در به کار واداشتن کارگران آزاد همان تأثیر را داشته است که شلاق در غلام. رنجبر که چیزی ندارد مجبور است فوراً مشغول کار شود و الا از گرسنگی خواهد مرد…
یو: تسلط بر سیاست و حاکمیت ملی.
یز: جنگافروزی به خاطر استفاده.
یح: رقابت و مسابقه برای پر کردن جیب خود.
مشخصات سوسیالیسم
الف: مالکیت فردی ابزار تولید را جایز نمیشمارد و این را آلت جرم و وسیله استثمار میشمارد و راه جلوگیری از این استثمار را سلب مالکیت فردی از ابزار تولید میشمارد. علیهذا رژیم تولیدی سرمایهداری مبنی بر اجرت دادن به کارگر از طرف کارفرما و ربح دادن به سرمایهداران را محکوم میکند.
ب: تفاوت طبقاتی افراد را از لحاظ ثروت محکوم میکند و چون همه چیز از آن همه است و همه باید از اصل «کار به قدر استعداد و خرج به قدر احتیاج» پیروی کنند پول ارزش خود را از دست میدهد.
ج: در جامعه سوسیالیستی قدرت اقتصادی مانند قدرت سیاسی در اختیار اجتماع است نه افراد.
د: نفی مالکیت موروثی.
هـ: نفی هرگونه سود کار نکرده (اگر مالکیت فردی به طور کلی از میان برود و اشتراک مطلق باشد و پول ارزش خود را از دست بدهد، خواه ناخواه موضوع ارث و موضوع سودهای کارنکرده از میان میرود).
و: اختلاف افراد در ثروت مولود، ظلم و اجحاف است.
ز: جایز نشمردن رباخواری.
ح: نامشروع بودن «تراست» و «کارتل».
ط: در جامعه سوسیالیستی هدف تولید نفع اجتماع است نه سود افراد.
ی: هم مالکیت طبیعت و هم مالکیت سرمایه تولیدی مردود است.
يا. طبقه کارگر از غلامی طبقه سرمایهدار که احتیاج به جای شلاق در بدن او کار میکند آزاد میشود.
یب: در جامعه سوسیالیستی همه باید کار کنند، کسی مجاز نیست کار نکند.
یج: همه باید برای همه کار کنند نه برای مسابقه فردی و عقب زدن دیگران.
ید: همه برای همه کار میکنند، یعنی همه شریک کار یکدیگر میشوند و سهم مساوی میبرند.
یه. سلطنت کار.
یو: هماهنگی آزادانه کوششها.
یز: مالکیت اجتماعی.
روش اقتصادی اسلام
اکنون ببینیم در میان مشخصات گذشته که برای دو رژیم مزبور گفتیم کدامیک با اسلام منطبق است و کدامیک نیست.
الف: مالكيت فردی نسبت به چیزی که خود مالک تولید کرده است، این اندازه، هم مورد موافقت سرمایهداران است و هم مورد موافقت سوسیالیستها و با موازین اسلامی نیز منطبق است؛ چیزی که هست سوسیالیستها میگویند با توسعه وسائل تولید سرمایهداری ادامه کار مؤسسات تولیدی خصوصی عملاً غیرممکن است.
ب: ارث. در ارثِ سرمایهداری اختیار مطلق با مورث است. در اسلام فقط نسبت به ثلث مالک اختیار مطلق دارد و باقی طبق ما فَرَض باید تقسیم شود؛ اما سوسیالیستها ارث به اولاد را فقط میپذیرند لیس الّا.
ج: طبیعی بودن _ نه ظالمانه بودن _ اختلاف افراد در ثروت و مالکیت. از نظر سرمایهداری میتواند این اختلاف خیلی فاحش باشد؛ از نظر اسلام اختلاف فاحش که منتهی به فقر طبقه دیگر _ نه به واسطه بیماری بلکه به واسطه بیکاری یا قلت مزد _ بشود ممکن نیست جز از طریق ظلم و استثمار.
د: مالکیت ثروت به وسیله استخدام نیروی طبقه کارگر در یک مؤسسه تولیدی. سوسیالیستها مدعی هستند که سودی که سرمایهدار از این راه میبرد همان ارزش اضافی نیروی طبقه کارگر است؛ علیهذا مطلقاً _ نه تنها در رژیم مخصوص سرمایهداری قرن ۱۹ و ۲۰ _ منتهی به استثمار میشود. به طور مسلم اسلام اصل استخدام، مزد دادن در کارهای غیرتولیدی وسیله سرمایهداری نظیر مزد خیاط و عمله بنایی و مستخدم خانه و بالاخره عمل استیجار رقبات را در اینگونه کارها تجویز میکند و لازمه معتبر شناختن مالکیت فردی، ولو در غیروسائل تولید، ضرورت این عمل است. و اما استخدام کارگر برای تولید و فروش محصول کار او؟ معلوم نیست که در صدر اسلام تا زمانهای نزدیک به زمان ما اینچنین عملی بوده است یا نبوده است. مثلاً استخدام شبان برای گوسفند بوده است ولی استخدام بافنده برای کارگاه بوده است یا نبوده است؟ مثلاً استخدام عمله برای ساختن خانه برای سکونت بوده است ولی آیا استخدام عمله برای ساختن خانههایی برای فروش بوده است یا نبوده است؟ و به هر حال اگر به دلیل قاطع ثابت شود که سودی که از این راه عاید مالک میشود ارزش اضافی نیروی کارگر است و ظلم و استثمار است، آیا با اصول اسلام قابل انطباق هست یا نیست؟ بعلاوه قطع نظر از ارزش اضافی مستلزم تسلط اقتصادی و حتی سیاسی افرادی بر اجتماع است و آیا اسلام اینگونه تسلطها را میپذیرد یا نه؟
و اما مالکیت ثروت به وسیله ابزار تولید بدون استخدام طبقه کارگر مسلماً جایز است.
هـ: ربا. نظر اسلام در اینجا مشخص است.
و: تشکیل «تراست». از نظر اسلام هیچ مجوزی نیست که شخص خاصی فروش کالا یا تولید کالای معینی را در انحصار خود قرار دهد.
ز: تشکیل «کارتل». صرف تشریک مساعی افراد یا شرکتها و مؤسساتی ممنوع نیست ولی اگر هدف ایجاد بازار سیاه است، ممنوع است.
ح: افراد در تولید آزادند یا نه؟ به عبارت دیگر هدف تولید باید چه باشد؟ هرچه سود دارد؟ یا هرچه مفید است؟ در رژیم سرمایهداری آزادی مطلق است. در رژیم سوسیالیستی چون تولید و تقسیم به دست اجتماع است قهراً دائر مدار احتیاج اجتماع است. در اسلام با حفظ مالکیت فردی، جلوی آزادی تولید را در غیر امور مورد احتیاج اجتماع گرفتهاند. مکاسب محرمه عبارت است از کسب به کار غیرمفید یا مضر.
ط: آیا اسلام تسلط اقتصادی و دیکتاتوری افراد معین را و رهبری اقتصادی افراد معین را در اجتماع به بهانه مالکیت فردی میپذیرد؟ یا این جهت چون مربوط به مصالح عالیه اجتماع است، بهعلاوه سلب آزادی عموم است، آن را نمیپذیرد؟
اصول و موازین کلی اسلامی با تسلط و دیکتاتوری اقتصادی توافق ندارد.
ی: رابطه کار و ثروت. آیا همیشه ثروت باید ناشی از کار باشد؟ یا باید ناشی از کار دیگری بدون میل و رضای او نباشد؟ سوسیالیستها چون طرفدار این اصلاند که ثروت الزاماً باید ناشی از کار باشد، ارث را منع میکنند، قهراً هبه و بخشش را هم باید از طرف بخششکننده و گیرنده ظالمانه بدانند. سود بازیافته اگر وجود پیدا کند از نظر اسلام منعی ندارد، نظیر قرعهکشی و جایزه نه لاتار.
یا: در اختیار گرفتن نرخ کارگر به وسیله ایجاد محیط اضطراری. لازمه رژیم سرمایهداری این است؛ آیا اسلام ایجاد اینگونه اضطرارها را جایز میشمارد یا نه؟
یب: سوسیالیستها مدعی هستند که هرچند مالکیت فردی را مطلقاً نفی نمیکنند، ولی با تکامل ابزار تولید، مالکیت فردی مستلزم استثمار است، پس در صورت تکامل وسائل تولید خواه ناخواه باید اجتماع سوسیالیستی برقرار گردد، بلکه خواه ناخواه برقرار میشود. علیهذا الزاماً در پرتو تکامل وسائل تولید _ چون مالکیت فردی ممکن نیست _ همه باید از قانون «کار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج» استفاده کنند.
به عقیده ما فرضاً تکامل وسائل تولید مستلزم ملی شدن و عمومی شدن آنها باشد، مستلزم نفی و عدم امکان مالکیت فردی نیست و اصل «کار به قدر طاقت و خرج به قدر احتیاج» خود نوعی ظلم و استثمار است.
یج: آیا همه لازم است کار کنند آن طور که سوسیالیستها میگویند، یا کار وظیفه فقرا و در زمینه احتیاج است آن طور که سرمایهدارها میگویند، و یا کار به هر حال واجب و لازم است چنانکه از منطق اسلام بر میآید؟
سوسیالیستها معمولاً سرمایهداری را اینطور تعریف میکنند: «رژیمی که اجازه میدهد امور اقتصادی جامعه دربست در اختیار افراد معینی قرار بگیرد». البته بدون شک نباید امور اقتصادی جامعه دربست در اختیار افراد معینی قرار بگیرد، اما لازمه این جهت نفی مالکیت فردی مطلقاً یا اشتراک افراد در کار یکدیگر و حتی نفی مالکیت فردی بر ابزار تولید نیست.
[1] . مرتضی مطهری، نظری به نظام اقتصادی اسلام، صص 215-226
[2]. سرمایه داری و سوسیالیسم، ص ۳۵.