مخالفت اسلام با سرمایهسالاری
یک نکتهی دیگر در باب اقتصاد آزاد در اسلام که بحث میکنیم این است که هیچگاه اجازه داده نمیشود در اسلام که فعالیت آزاد اقتصادی موجب دستدرازی به سرنوشت سیاسی جامعه و دخالت در بافت سیاسی و تشکیلات سیاسی جامعه بشود؛ سرمایهسالاری، آن چیزی که امروز در کشورهای سرمایهداری غرب به قوت هر چه تمامتر وجود دارد، سرمایهدارهای بزرگ در حقیقت ادارهکنندگان حقیقی و دستهای پشت پرده در نظام سیاسی کشورهای بزرگاند.
البته بعضی از عناصرشان در داخل حکومتها هم راه پیدا میکنند؛ مثل همین نظامهائی که امروز هستند، نظام آمریکا و غیر او که عناصری از حکومت خودشان عضو سرمایهدارها هستند؛ خودشان جزو سهامدارهای بزرگ کمپانیهای نفتی یا غیرنفتی و بقیهی شرکتهای بزرگ هستند و یا اینکه حتی در حکومتها هم شرکت نداشته باشند، اما در پشت پرده، انتخابات در اختیار آنهاست، تعیین رئیس جمهور با کمک آنهاست، پیش رفتن و پس رفتن یک شخصیت در صحنهی سیاست، در سنا، در مجلس نمایندگان در اختیار آنهاست، قوانینی که وضع میشود با نظر آنهاست، طبق مصلحت آنهاست.
این چیزی که امروز در دنیای غرب وجود دارد که به اعتقاد بنده دنیای غرب را باید دنیای سرمایهسالاری گفت، کاپیتالیسم به معنای سرمایهداری شاید خیلی دقیق نباشد؛ سرمایهگرایی، سرمایهسالاری، آقایی سرمایه و سرمایهدار، آقایی کمپانیها و ثروتمندها و پولدارها بر امور جامعه، این است که شاخصهی بزرگ دنیای سرمایهداری غرب را امروز بهوجود آورده و این هم از نظر اسلام مردود است و هر چیزی که به این منتهی بشود باید جلویش گرفته بشود.[1]