سیاست های شوم اقتصادی
تصادی را که انسانها را بردۀ اقتصاد میکند، از بین ببریم. به جای آن، برنامهریزی و سیاستی بگذاریم که در آن، اقتصاد در خدمت انسان باشد. انسان اگر یک دوچرخه هم دارد، با آرامش خاطر سوار این دوچرخه بشود، نه این که اگر یک ماشین پیکان دارد، آن قدر در فکر پرداخت قسطش باشد که رغبت نکند سوارش بشود. همیشه فقط وقت صرف کند که آن را بشوید و گردگیری کند و یک جعبه آینه هم احیاناً پیدا کند و آنجا بگذارد.
واقعاً دغدغۀ قسط آخر ماه، لذت بهرهمندی او را از این وسایل از بین نبرد، و بعد مجبور نشود برای تهیه هزینههای روزانهاش، تن به هر کار دیگری بدهد. افراد با میل و رغبت به سراغ بسیاری از مشاغل کثیف و پست نمیروند، در همین تنگناهای اقتصادی به سراغش میروند و انسانیتشان را فدا میکنند و میفروشند.
در اقتصاد جمهوری اسلامی باید جلوی این حرفها گرفته بشود. باید فرصتی داده بشود تا آن ها در سرنوشتشان شرکت کنند. این آدمی که صبح تا شب دنبال این مبالغ کوچک میگردد، کی وقت فکر کردن به مسائل سیاسی را دارد؟ کی وقت دارد اصلاً روزنامه بخواند، اخبار بشنود و در جلسات تجزیه و تحلیل سیاسی شرکت کند؟ جزء برنامههای ما که همین حالا هم شروع کردهایم این است که افراد این کشور هفتهای حداقل یک جلسه و اگر بشود بیشتر، در جلسات بحث و تحلیل سیاسی شرکت کنند. شنیدن اخبار رادیو و امثال آن کافی نیست. حتی شنیدن و گوش دادن یا دیدن جلسات مناظرهی تلویزیونی کافی نیست. باید خودشان در جلسات بحث، شرکت کنند تا قدرت تحلیل پیدا کنند.
این وقتی محقق می شود که ما برای آنها وقت آزاد بگذاریم تا بتوانند در رهبری کشور شرکت کنند، یعنی سهمی را که هر انسانی در هدایت امور سیاسی کشور دارد، درست ایفا کنند. حتی اگر میخواهند کسانی را برای کارها انتخاب کنند، این انتخاب از روی شناسایی و آگاهی باشد، فرصت تحقیق کردن پیرامون انتخابشوندگان را داشته باشند. اینها وقت و فراغت میخواهد. پس برنامۀ اقتصادی باید این وقت و حتی این فراغت خاطر را به آنها بدهد.
سیـد محمد حسینی بهشــتی، نظام اقتصادی در اسلام (مباحث کاربردی) ص .٤٤