خلاصه مباحث جلسه نخست استاد اسدپور
1. ضرورت بررسی تاریخ اقتصاد اسلامی در دوران معاصر
تاریخ اقتصاد اسلامی در دوران معاصر موضوعی است که به دلیل خلأ موجود در مطالعات فعلی، نیازمند بررسی جدی است. بر این اساس بحث اصلی این است که آثار موجود در زمینه اقتصاد اسلامی عمدتاً بر اندیشههای سنتی محدود شدهاند و نتوانستهاند تعامل مؤثری با نظریههای اقتصادی مدرن برقرار کنند. این در حالی است که در دانشگاهها و مراکز علمی، سرفصلهایی تحت عنوان تاریخ اقتصاد اسلامی یا تاریخ عقاید اقتصادی اسلامی وجود دارد، اما در این مباحث اغلب به بررسی اندیشههای سنتی حکما و فقهای گذشته، مانند شیخالرئیس، خواجهنصیر یا ابنخلدون پرداخته میشود. این تلاشها اگرچه ارزشمندند، اما به نظر میرسد که در مواجهه با چالشهای نظریههای اقتصادی مدرن، مانند سرمایهداری، ناکافی بوده است.
برای نمونه، در متون درسی یا پژوهشهای موجود، بیشتر به دلالتهای اقتصادی در آثار فقهی یا حکمی پرداخته شده است؛ همچون مباحث معاملات در فقه یا تجارت در تحریرالوسیله امام خمینی (ره). اما این رویکرد، بهتنهایی نمیتواند پاسخگوی مسائل پیچیده اقتصاد مدرن باشد. در دویست تا سیصد سال اخیر که جهان با تحولات عظیمی در عرصه اقتصاد مواجه شده است، انعکاس این تحولات در اندیشه اقتصادی مسلمانان بهخوبی بررسی نشده است. به همین دلیل در این دوره با تمرکز بر تاریخ اقتصاد اسلامی در دوران معاصر، روایتی از تطور اندیشههای اقتصادی مسلمانان معاصر ارائه میشود. این کار میتواند زمینهساز پژوهشهای عمیقتر و حتی تدوین دانشنامهای جامع در حوزه اندیشههای اقتصاد اسلامی باشد که با پشتوانه تاریخی و اجتماعی، ادبیاتی نوین تولید کند. هدف این است که این بررسی نه صرفاً یک بحث ایدئولوژیک یا حاکمیتی، بلکه یک مطالعه ریشهدار و تاریخمند باشد که به فهم بهتر چالشها و فرصتهای پیش رو کمک کند.
2. رویکرد تاریخ اندیشهای به اقتصاد اسلامی
برای بررسی تاریخ اقتصاد اسلامی، میتوان از دو رویکرد «تاریخ علم» و «تاریخ اندیشه» استفاده کرد. رویکرد تاریخ علم که ذیل فلسفههای مضاف قرار میگیرد، به تطور یک رشته علمی از بیرون نگاه میکند و معمولاً از قضاوتهای درونعلمی پرهیز دارد. این رویکرد بیشتر به توصیف نقاط عطف و فراز و فرودهای یک علم میپردازد و گاهی دلالتهای سیاستی برای مدیریت دانش ارائه میدهد. اما در مقابل، رویکرد تاریخ اندیشهای ظرفیت بیشتری برای فهم اقتصاد اسلامی دارد. این رویکرد، به جای تمرکز صرف بر یک رشته علمی، تطور اندیشهها و نظریهها را در بستر تاریخی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بررسی میکند.
تفاوت اصلی این دو رویکرد در این است که تاریخ علم نگاهی درجه دوم و بیرونی به علم دارد، اما تاریخ اندیشه وارد حوزه نظریهها میشود و زمینههای شکلگیری آنها را روایت میکند. در قرن بیستم، با تأثیر نظریههایی مانند انقلابهای علمی توماس کوهن، توجه به تاریخیت و زمینهمندی اندیشهها پررنگتر شد. این دیدگاه تأکید دارد که اندیشهها در دل روابط اجتماعی و محیطی شکل میگیرند و معیار ارزیابی آنها بیشتر کارآمدی و تعاملشان با این زمینههاست تا صرفاً مطابقت با واقعیت داشتن. البته این رویکرد گاهی به نسبیتگرایی متهم شده است اما میتوان با تلفیق آن با اصول فلسفی ثابت، راه میانهای یافت که هم تاریخیت را در نظر بگیرد و هم از افراط در نسبیتگرایی اجتناب کند. در این راستا، پیشنهاد میشود که برای مطالعه اقتصاد اسلامی، رویکرد تاریخ اندیشهای اتخاذ شود تا بتوان تحولات آن را در مواجهه با شرایط مدرن بهتر درک کرد.
3. اهمیت تاریخیت در فهم اندیشههای اقتصادی
یکی از کلیدهای فهم اندیشههای اقتصادی، توجه به «تاریخیت» (Historicality) است. تاریخیت به این معناست که پدیدهها و اندیشهها در بستر زمان و زمینههای اجتماعی شکل میگیرند و نمیتوان آنها را جدا از این بستر تحلیل کرد. در این زمینه، مرحوم شهید مطهری (ره) نمونه برجستهای است. او در آثارش، هم به اصول فلسفی ثابت و معرفتشناسی رئالیستی پایبند بود و هم نقش تاریخ را در شکلگیری اندیشهها جدی میگرفت. برای نمونه ایشان در مباحث فلسفی خود، همیشه زمینههای تاریخی پیدایش مسائل را، از فلسفه باستان گرفته تا نهضت ترجمه در صدر اسلام و تحولات بعدی در فلسفه اسلامی، بررسی میکرد.
در حوزه فقهی نیز شهید مطهری (ره) در مقاله «اصل اجتهاد در اسلام» تأکید میکند که با بررسی تاریخ فقه میتوان فهمید هر مسئله فقهی در چه برهه زمانی یا منطقه جغرافیایی و بر اساس چه نیازی پدید آمده است. این نگاه تاریخی به ایشان اجازه میداد تا مسائل را در بستر زمانهشان تحلیل کند. همچنین در بحثهای اقتصادی، ایشان معتقد بودند که بدون شناخت ذات سرمایهداری مدرن، نمیتوان به مسائل مستحدثه مانند بانکداری یا ربا پاسخ داد. این نشان میدهد که تاریخیت نه تنها به توصیف گذشته کمک میکند، بلکه برای فهم و حل مسائل معاصر نیز ضروری است. بنابراین در بررسی اندیشههای اقتصادی اسلامی، باید به نقش تاریخ بهعنوان یک مؤلفه کلیدی توجه داشت تا بتوان تطورات آن را بهدرستی صورتبندی کرد.
4. آغاز مواجهه مسلمانان با سرمایهداری مدرن
مواجهه مسلمانان با سرمایهداری مدرن از اواخر عصر صفویه آغاز شد، زمانی که قراردادهای تجاری با دولتهای اروپایی منعقد گردید. این دوره، نقطه شروع ورود اقتصاد مدرن صنعتی، تولید انبوه و شکلگیری بازارهای مصرف به جهان اسلام بود. اما این مواجهه در شرایطی رخ داد که تمدن اسلامی در ضعف و انحطاط قرار داشت. از یک سو، غرب مدرن با پیشرفتهای علمی و صنعتی و البته رویکرد استعماری در حال قدرتگیری بود و از سوی دیگر، جوامع اسلامی بهویژه ایران با چالشهایی مانند فساد دربار صفوی، اخباریگری در حوزههای علمیه و فروپاشی سیاسی و اجتماعی مواجه بودند.
این شرایط اجتماعی، تعامل با سرمایهداری مدرن را به یک مواجهه نابرابر تبدیل کرد. غرب نه تنها به دنبال منابع مستعمرات بود، بلکه برای جوامع اسلامی بهعنوان بازار مصرف برای تولیدات صنعتی خود، برنامهریزی و طراحی داشت. در ایران، این روند از اواخر صفویه با قراردادهای تجاری آغاز شد و در دورههای بعدی همچون افشاریه، زندیه و قاجار، با ضعف بیشتر همراه شد. برای فهم بهتر این مواجهه، باید به اسناد تاریخی مانند قراردادهای عصر صفوی رجوع کرد. شناخت این دوره و تأثیر آن بر اندیشههای اقتصادی مسلمانان، برای پاسخ به مسائل معاصر ضروری است. زیرا بدون درک ذات سرمایهداری مدرن، نمیتوان راهکارهای مؤثری برای اقتصاد اسلامی ارائه داد.
5. راهکارها و پیشنهادها برای توسعه اقتصاد اسلامی
برای توسعه اقتصاد اسلامی، پیشنهاد میشود که تمرکز بر تاریخ اندیشه اقتصاد اسلامی در دوران معاصر در دستور کار قرار گیرد. این رویکرد میتواند به درک بهتر چالشها و فرصتهای پیش رو کمک کند. یکی از راهکارهای عملی، تدوین یک دانشنامه یا مجموعه جامع از اندیشههای اقتصادی اسلامی است که با پشتوانه تاریخی و اجتماعی، ادبیاتی نوین تولید کند. این کار نیازمند روایت تاریخ اقتصاد اسلامی از منظر اندیشمندان معاصر و تجمیع دیدگاههای آنها برای دستیابی به یک چارچوب اولیه است.
همچنین، باید از تکرار تجربههای گذشته پرهیز کرد و به جای اختراع دوباره چرخ، از ظرفیتهای تاریخی موجود بهره برد. به عنوان نمونه بررسی نهادهای اقتصادی در تاریخ اسلام، مانند بازار در صدر اسلام یا عصر صفوی، میتواند الهامبخش باشد. اما این ظرفیتها نیاز به بازخوانی و فرآوری مدرن دارند تا در برابر سرمایهداری معاصر کارآمد باشند. این فرآیند باید با مشارکت جمعی پژوهشگران انجام شود. زیرا حجم کار از عهده یک یا دو نفر خارج است. در نهایت، هدف این است که با ایجاد یک ادبیات غنی و تاریخمند، اقتصاد اسلامی نه تنها به مسائل سنتی محدود نشود، بلکه بتواند در گفتوگو با نظریههای مدرن، راهکارهای نوینی ارائه دهد.
مشاهده دوره
