مقاله تاریخ عقاید اقتصادی: مردمان باستان

تاریخ عقاید اقتصاد،مردمان باستان
مردمان باستان 1. تقسیم کار در جوامع ابتدایی و غیر صنعتی بر اساس سن و جنس انجام می شد کارهایی نزدیک خانه بود و مشقت کمتری دشت را زنان انجام میدادند وکارهایی که طولانی و خطرناک بود را مردان انجام میدادند 2. در این جامع هر فرد متناسب با سن و جنس تخصصی را کسب میکرده مثلا زنان دوشندگی میکردند فرزندان کارهای خانه را میکردند و مردان هم در کارها تخصص داشتند 3. مردم برای اداره زندگی خود نیاز به همکاری دیگران داشتند مثلا برای شکار حیوانات بزرگ نیاز به کار گروهی داشتند که این تعاملات رفته رفته باعث شکل گیری جوامع شد 4. در جوامع غیرصنعتی مالکیت فردی به ندرت وجود دارد و زمین‌ها معمولاً به وسیله گروه‌های خویشاوندی مانند دودمان و یا باند کنترل می‌شود. واژه مالکیت در جوامع ابتدایی چندان کاربردی ندارد، زیرا در این جوامع مالکیت شکل موقت داشته و بیشتر با نوعی حق بهره‌برداری و استفاده از یک شیء منطبق است 5. در جوامع ابتدایی نیازهای مردم با دو تا سه ساعت کار در روز برآورده می‌شد. اما بعداً با توسعه کشاورزی، زمان لازم برای کار نیز افزایش یافت 6. در اقوام ابتدایی مبادله به اشکال مختلفی انجام می‌شده است: مثل مبادله پایاپای . توزیع مجدد . مبادله پولی اما پول لزوماً تکه‌ای کاغذ یا سکه‌ای ضرب‌شده نبود و همچنین شکلی جهان‌شمول نداشت، بلکه در برخی از موارد پول خود کالایی بود که ارزش مصرفی داشت، مانند گینهٔ پارچه‌ای ، شمش آهن، دام و برده.

مردمان باستان

اگرچه تاریخ عقاید اقتصادی را از اندیشمندان یونان باستان و اولین متون مرتبط با اقتصاد آغاز می‌کنند، اما شناخت سیره و نظام اقتصادی مردم در جوامع باستان و سنتی، مفید و بلکه ضروریست. از این‌رو مجموعه مقالات پیش رو را که در صدد مروری بر تاریخ عقاید اقتصادی است، با نگاهی به نظام اقتصادی جوامع باستان آغاز خواهیم نمود.

مراد این نوشتار از جوامع باستان، مردمان ابتدایی هستند که پیش از تاریخ و یا پس از آن و در ابتدای شکل‌گیری حکومت‌ها و تمدن‌ها می‌زیسته‌اند، با این‌حال فرهنگ برخی از اقوام و جوامع ابتدایی در زمان ما نیز حیات دارد که مشمول موضوع تحقیق حاضر شده و حتی انسان‌شناسان اقتصادی برای کشف نظام‌های اقتصادی ابتدایی، از این اقوام برای مطالعه استفاده می‌کنند.

در ادامه ذیل چند عنوان نگاهی به نظام اقتصادی این جوامع خواهیم داشت، اما پیش از آن تذکر این نکته لازم است که این مطالب بعضاً نه کلیت دارند و همه جوامع باستان را در بر می‌گیرند، و نه همه مطالب قطعیت داشته و یقینی هستند، بلکه بر اساس مطالعات انسان‌شناسان، داده‌هایی به‌دست آمده که بر همان مبنا نوشتار حاضر نیز تقریر شده است.

تقسیم کار

تقسیم کار در جوامع غیرصنعتی معمولاً بر اساس سن و جنس شکل می‌گرفت و این مسئله ریشه‌ای زیست‌شناختی داشت. کارهایی که در نزدیکی منزل انجام می‌شد و پس از وقفه کوتاه قابل از سرگیری بود، عموماً کارهای زنانه و کارهایی که مشقت بیشتر داشتند و انجام آن‌ها به نیروی بیشتر، مسافرت‌های طولانی و مکرر نیاز داشت و خطرات بیشتری به‌همراه داشت، کار مردان بود.[1] البته تقسیم کار بر مبنای جنس، در جوامع مدرن صنعتی کارایی گذشته را ندارد، زیرا عوامل فناوری و نوآوری سازمانی، سختی‌های کار را تعدیل نموده و نوع کار برای نوع بشر ساده‌تر و یکدست‌تر شده است.[2]

تخصص و حرفه

در جوامع غیرصنعتی عموماً هر فردی متناسب با سن و جنس خود، تخصص‌های لازم را داراست. زنان دوشندگی، بافندگی و کار در مزارع کشاورزی را بلدند، کودکان می‌توانند از خواهران و برادران کوچکتر مراقبت نموده و کارهای خانه را در حد سنشان انجام دهند و مردان نیز تخصص کارهای مردانه را دارند. درحالیکه در جوامع بعدی، خصوصاً جوامع صنعتی، تخصص‌ها به قدری پیچیده شده‌اند که همه مردان در همه کارهای مردانه تخصص ندارند و کسی آهنگر خوبی است و دیگری کشاورز ماهری.[3]

تعاون

مردم در جوامع اولیه، برای کسب معیشت نیازمند کمک‌های یکدیگر بودند. برای مثال شکارهای بزرگ، نیازمند همکاری چند مرد تنومند و زبده بود تا از پس صید و شکار برآیند. از همین جا رفته‌رفته تعاملات انسان‌ها شکل گرفته و سامان یافت، بلکه این نخستین منشأ‌های شکل‌گیری جامعه بود.[4]

این همکاری و تعاون در مراحل بعدی حیات بشر نیز ادامه داشت و محرک‌های مختلفی مانند دین، نظام سیاسی، نظام خویشاوندی و غیره، در تعاون و همکاری انسان‌ها با یکدیگر نقش داشته‌اند.[5]

اما تعاون یگانه گرایش جامعه‌پذیری در کار نیست، بلکه به عقیده برخی از انسان‌شناسان اشکال دیگری نیز وجود دارد. مارگارت مید سه‌گونه گرایش را چنین نشان داده است:

۱. فردگرایی: نظیر اسکیموها که هر کدام از آن‌ها در فصل گرما بدون آنکه به دیگران کاری داشته باشد، اهداف خود را تعقیب می‌کند.

۲. تعاون: مثل تونگاها (Thonga) در آفریقای جنوبی که برای رسیدن به هدفی مشترک با یکدیگر همکاری می‌کنند. زمانی که افراد کار مشابهی انجام می‌دهند، تعاون ساده است، اما زمانی که کارها متفاوت و مکمل یکدیگرند، تعاون نیز باید پیچیدگی پیدا کند. پاداش همکاری به صورت جنسی یا به صورت غذاهای جشن، داده می‌شود.

۳. رقابت: مثل کواکیوتل‌های (Kwakiutl) شمال غربی آمریکا که تلاش می‌کنند به هدف یکسانی، در زمان یکسان با دیگران دست بیابند. در امپراتوری اینکا، رقابت میان اقوام زیر سلطه، زیر فشار دولت انجام می‌گرفت که نیازهای خود برای حفظ موجودیت خویش را از برداشت از محصول بیگاری این اقوام به دست می‌آورد.[6]

مالکیت زمین

در جوامع غیرصنعتی مالکیت فردی به ندرت وجود دارد و زمین‌ها معمولاً به وسیله گروه‌های خویشاوندی مانند دودمان و یا باند کنترل می‌شود.[7]

از آنجایی که تقسیم زمین توسط یک نفر (رئیس، خان، شاه) انجام می‌شود، مردم فقط از حق اولویت برای بهره‌برداری از زمین برخوردار خواهند بود و در صورت عدم تمایل به ادامه کار روی زمین، بزرگ دودمان آن‌را به شخص دیگری منتقل خواهد نمود.[8]

«درواقع واژه مالکیت در جوامع ابتدایی چندان کاربردی ندارد، زیرا در این جوامع مالکیت شکل موقت داشته و بیشتر با نوعی حق بهره‌برداری و استفاده از یک شیء منطبق است».[9]

کمبود زمان

در جوامع ابتدایی (شکارچی-گردآورنده) کمبود زمان وجود نداشت و به عقیده انسان‌شناسان، نیازهای مردم با دو تا سه ساعت کار در روز برآورده می‌شد. اما بعداً با توسعه کشاورزی، زمان لازم برای کار نیز افزایش یافت.[10]

مبادله

در اقوام ابتدایی مبادله به اشکال مختلفی انجام می‌شده است:

۱. مبادله پایاپای: در مبادله پایاپای کالای هر یک از طرفین (که تولید خودشان و یا محصول مبادله دیگری بود) با نرخ‌های مشخص، در ازای کالای طرف مقابل رد و بدل می‌شد.

۲. توزیع مجدد: توزیع مجدد فرایندی بود که در آن همه کالاها و خدمات در یک نقطه مرکزی گردآمده و سپس هر یک از طرف‌ها می‌توانند بر اساس قواعدی، از آن کالا و خدمات برخوردار شوند.

۳. مبادله پولی: در این روش مبادله کالا در ازای پول انجام می‌شده و نه کالای دیگری به صورت مستقیم، اگرچه پول نیز خود وسیله مبادله بوده و نهایتا برای کسب کالای جدیدی به‌کارگرفته می‌شد.[11]

اما پول لزوماً تکه‌ای کاغذ یا سکه‌ای ضرب‌شده نبود و همچنین شکلی جهان‌شمول نداشت، بلکه در برخی از موارد پول خود کالایی بود که ارزش مصرفی داشت، مانند گینهٔ پارچه‌ای[12]، شمش آهن، دام و برده.[13]

[1] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص340.

[2] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص340.

[3] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص342.

[4] . فکوهی، مبانی انسان‌شناسی، ص 79.

[5] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص342.

[6] . ریویر، درآمدی بر انسان‌شناسی، ص134-135.

[7] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص345.

[8] . عسکری خانقاه؛ کمالی، انسان‌شناسی عمومی، ص342.

[9] . ریویر، درآمدی بر انسان‌شناسی، ص135.

[10] . ریویر، درآمدی بر انسان‌شناسی، ص133.

[11] . ریویر، درآمدی بر انسان‌شناسی، ص138.

[12] .  گینهٔ پارچه‌ای نوعی پارچه کتانی است که به‌عنوان کالای واسطه در مبادلات تجاری به‌کار می‌رفت.

[13] . ریویر، درآمدی بر انسان‌شناسی، ص140.

ماهنامه.رهیافت های اقتصادی.شماره اول

پادکست این مقاله

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین

مقالات منتشر شده


پیمایش به بالا