محدودیت­های اقتصادی در جامعۀ سینوی

محدودیت­های اقتصادی در جامعۀ سینوی
محدودیت­های اقتصادی در جامعۀ سینوی بن سینا پنج حالت را که باید از آن‌ها دوری کرد و حرام اعلام شوند، بیان می‌کند: 1) بیکاری و عدم فعالیت، 2) استثمار و استفاده از زحمت دیگران، 3) فعالیت‌های بدون منفعت عادلانه مانند قمار، 4) صنایعی که به ضرر دیگران است مانند سرقت، و 5) حرفه‌هایی که منجر به تعطیلی صنایع ضروری می‌شوند، مانند رباخواری. در نهایت، ابن سینا دو ملاک اصلی برای فعالیت‌های اقتصادی را مطرح می‌کند: 1) منفعت طرفینی و 2) اشتغال به حرفه یا صنعت، به این معنا که فعالیت‌های اقتصادی باید بر اساس کار و تلاش باشد و از منافع افراد حمایت کند.

محدودیت­های اقتصادی در جامعۀ سینوی

علی اکبر بیگدلو[1]

مقدمه

در گذشته اصطلاح فلسفه عنوانی عام برای همۀ علوم حقیقی بود و در یک تقسیم­بندی کلان علوم حقیقی به نظری و عملی تقسیم می­شد.[2] شاخۀ نظری علوم در تاریخ فلسفۀ اسلامی بیشتر از شاخۀ عملی آن مورد توجه بود اما فیلسوفان مسلمان هیچگاه از حکمت عملی غافل نبوده‌اند و در لابلای مباحث خود به برخی از اصول و قواعد حکمت عملی هم اشاراتی داشته­اند. حکمت عملی به سه شاخه تقسیم می­شود: سیاست مدن، تدبیر منزل، اخلاق. مباحث مربوط به اقتصاد و اجتماع در سنّت فلسفۀ اسلامی ذیل شاخه­ی سیاست مدن از مباحث حکمت عملی قرار گرفته است. ابن سینا در مقالۀ آخر از کتاب «الهیات شفاء» نکات ارزشمندی دربارۀ قوانین اقتصادی در جامعه و معاملاتی که به لحاظ عقلی، قانونگذار و حاکم باید آن­ها را ممنوع اعلام کند ابراز داشته است که در ادامۀ این نوشتار، مرور خواهد شد.

محدودیت‌های اقتصادی

ابن سینا معتقد است افراد جامعه در تعاملات اقتصادی باید از این پنج حالت دوری کنند و شارع نیز باید این پنج حالت را حرام اعلام کند:

الف) بیکاری و به بطالت گذراندن و تعطیل بودن از انجام کار و فعالیت. هیچ فردی نباید در جامعه بیکار بماند. هر انسانی متناسب با استعداهایش باید به حرفه یا فعالیتی مشغول باشد. ابن سینا مشاغل جامعه را به سه دستۀ کلان تقسیم می­کند: مدیران، صنعتگران و نظامیان. هر کدام از این موارد دارای سلسله‌مراتبی به عنوان رئیس و معاون و… هستند تا این که به مردم عادی ختم ­شود. وی معتقد است هر فردی باید در جایگاه متناسب، در یکی از این سه دسته قرار بگیرد.[3]

ب) استثمار دیگری و استفاده از زحمت و دسترنج دیگران. هیچ فردی سلطه و تسلط بر دیگر افراد ندارد تا منافع و بهره­های اقتصادی آن­ها را از آنِ خود کند و عهدۀ خود را خالی از هرگونه کار و فعالیتی ببیند. قانونگذار باید به شدت با این افراد برخورد کند و در صورت لزوم آن­ها را از جامعه تبعید کند.[4]

ج) صنایع و فعالیت­هایی که در آن املاک و منافع به دیگری منتقل می­شود اما در عوض هیچ منفعتی عائد فرد نمی­شود، مانند قمار کردن. در معامله نمی­شود منفعت یک‌طرفه باشد بلکه هر دو طرف باید از منافع معامله بهرمند شوند. عوضی که فرد در معامله دریافت می­کند هم مختلف است: گاهی یک شیء جوهری به عنوان عوض قرار داده می­شود مثل لباس یا غذا؛ گاهی یک منفعت و فعالیت عرضی عوض قرار داده می­شود مثل خیاطی کردن؛ حتی گاهی ذکر جمیل و خوشنامی برای فرد می­تواند عوض در معامله باشد.[5]

د) صنایعی که در جهت خلاف مصالح و منافع افراد است و موجب ضرر و زیان به آن­ها می­شود، نظیر سرقت. اساسِ فعالیت­های این قسم در تعارض با منافع و مصالح افراد است و امکان ندارد که فرد در آن بتواند سودی به دست آورد، زیرا سرقت همواره به صورت یک‌طرفه اموال مسروقه را به سارق اختصاص می­دهد. از همین نکته تفاوت این قسم با قسم قبلی معلوم می­شود. در قسم قبلی همواره به حسب احتمال هر یک از دو طرف قمارکننده احتمال برنده شدن را دارند، گاهی این طرف برنده می­شود و گاهی طرف دیگر. اما در امثال سرقت همیشه به ضرر فرد دیگر خواهد بود. به همین جهت ابن سینا این قسم را معامله­ای می­داند که ضد مصالح و منافع است.[6]

ه) حرفه­هایی که باعث بی­نیاز شدن از یادگیری صنایع مورد نیاز مردم می­شود و فعالیت­های اقتصادی را به تعطیلی می­کشاند، مثل رباخواری. در امثال ربا هرچند منافع دو طرفی وجود دارد و فرد رباخوار به دیگری منفعتی می­رساند و در ازاء این منفعتی که می­رساند ربا دریافت می­کند، اما منفعت دریافتی او منفعتی است که بدون هیچ تلاش و زحمت و حرفه­ای به دست آورده است. این قسم نیز باید ممنوع شمرده شود.[7]

جمع­بندی

در جمع­بندی موارد فوق می­توان ملاک یا ملاک­هایی را که از نظر ابن سینا برای یک معامله و فعالیت اقتصادی لازم است را این‌چنین بیان کرد: 1. منفعت طرفینی 2. اشتغال به حرفه یا صناعت. برای ادارۀ جامعه و رشد آن، فعالیت­های اقتصادی باید این دو ملاک را داشته باشند، یعنی اولاً از جمله فعالیت­هایی نباشد که از اساس خلاف منافع افراد است، مثل سرقت؛ و همچنین از فعالیت­هایی نباشد که در آن گاهی دارای منفعت است و گاهی خالی از منفعت مثل قمار. ثانیاً از جمله فعالیت­هایی نباشد که انتقال منفعت در آن از راه کار و فعالیت و تلاش نباشد، مثل ربا. پس ابن سینا منفعت ناشی از حرفه و صنعت را ملاک اصلی داد و ستدها می­داند، یعنی سود مبتنی بر کار و تلاش را ملاک فعالیت­های اقتصادی می‌داند.

کتاب‌نامه

ابن سینا، الالهیات من کتاب الشفاء، (1394)، بوستان کتاب، قم

مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش فلسفه، (1366)، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران

 

 

[1] . طلبه درس خارج قم و دانشجوی دکتری فلسفه اسلامی دانشگاه تهران.

[2] . محمدتقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص30.

[3] . ابن سینا، الهیات شفاء، ص496.

[4] . همان.

[5] . ابن سینا، الهیات شفاء، ص497.

[6] . همان.

[7] ابن سینا، الهیات شفاء، ص498.

صفحه مقالات مرکز مطالعات حبنا

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

جدیدترین

مقالات منتشر شده


پیمایش به بالا